پدرشوهرم بازنشسته هستش
توقع داره هرروز اونجا باشیم یا زنگ بزنیم
من دوتا پسر ۵ ساله و پسر ۵ ماهه دارم
حتی وقت دستشویی رفتن پیدا نمیکنم،همش زنگ میزنن گلایه میکنن
اعتماد به نفسمو از دست دادم انقدر سرکوفت خوردم
زبونشون به خوب نمیچرخه
میری خونشون ۳ روز ی بار میگه میتونستی دیروز هم بیای
زنگ میزنه ی موقع،میگه تو که زنگ نمیزنی من زنگ زدم
هی میگم اوضاع خونم خوب نیست،با شوهرم همش دعوام
بچه ها خیلی شیطونن ،انگار نمیفهمن
دیکه بریدم،همش میزنه به سرم بذارم و برم😭
ی روز خوش ندیدم از دستشون
حتی تا سرکوچه هم خانوادگی میریم
با این حال همش بهونه میگیرن با هم تو ی ساختمون زندگی کنیم،توقعات مالیشون هم که بخوره تو سرم :))