شوهرم یه هفته پیش شب اومد گیر داد بهم گفت تو مامان منو دوس نداری پس منم دوست نداشته باش
منو دوس داشته باشی باید اونم بخای
پدر شوهرم و دوتا برادر شوهرم یکساله فوت کردن
شوهرم زیاد میره میخوابه پیش مادرش خونه نمیاد
صبح میره کارای مادرش رو انجام میده بعداز ظهر میره کار شب ساعت ۱۱ ۱۲ میره مادرش رو میبینه بعد ساعت ۲میاد خونه
نه حوصله منو داره نه چیز دیگه
یه هفته پیشم اومد کتکم زد بخاطر مادرش میگه چرا براش شام ناهار درست نمیکنی ببری بخوره مادر شوهرم جوونه پنجاه سالشه مسن نیست نتونه کار خودشو انجام بده
گفتم چرا میزنی میخای برم باشه میرم
گفت اره برو
فرداش زنگ زدم به مامانش زنگ زدم گفتم منو کتک میزنه
من دیگه اینجا نمیمونم هرشب هرشب کتک میزنه
میگه مامانت تورو بیره اینور اونور
مادرشوهرم برگشته بهم میگه تو باید اونو درک کنی🙁