من یک بار دعوت بودم خونه یکی خیلی زحمت کشیدن
منم دعوتشون کردم دوبرابر زحمت کشیدیم
الان ظهر زنگ زده میگ ببخشید عزیزم شب نمیام
همین فقط
اصلا واسش مهم نبود تداراک دیدم هیچ به هیچ
الان من ب مامانم چی بگم
اگ راستش بگم سرزنش ام میکنه میگ تو و این دوستات مگه نگفتم خوبی نکن ب کسی حقته ...
از مامانم خجالت میکشم چون و من و مامانم باهم زحمت کشیدیم درست کردیم
دارم وانمود میکنم جلوش ک خوبم ولی دارم میترکم