فدات عزیژم خدا عزیزاتو حفظ کنه من اولا برام مهم بود میگفتم دختر بشه بعد ک پسر شده بود ناراحت بودم ولی از وقتی ب دنیا اومد ب تنها چیزی ک فکر نکردم این بود ک پسره یا دختر واقعا انگار هیچ لذتی بالاتر از بچه نیست خدا ب هرکی نداره بده صحیح سالمشو ان شاللله
آره منم همش گریه و ترس از دست دادن داشتم اصلا نترس این حس رو خدا گذاشته تو وجود مادرا.من وقتی میرفتیم بچه رو واکسن بزنیم یا به هر دلیل بیرون میرفتیم همش تو ذهنم میومد نکنه بچه از بغل مامانم بیفته نکنه پاش به جایی گیر کنه.این حس از همون پله های بیمارستان شروع شد وتا یک سال ادامه داشت.خونه بنظرم امن نبود تابلوهای رو دیوار پنجره ها ساعت همشون واسه بچم تهدید بودن میگفتم نکنه شیشه بشکنه نکنه تابلو یا ساعت بیفته.اگه چای میاوردن نزدیکش نصفه عمر میشدم از استرس.همش بغلم بود همش تنفسشو چک میکردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز