بازم شوهرم حرصم رو ب خاطر خواهرزاده اش دراورد

فکر کنم تا بچه دار بشی وضع همینه 

شوهر منم چه پولایی که برای برادرزاده هاش هدر نداد .

شوهرم دستش تنگ بود خب..بمن میگفت ندارم..منم موقع تولد خواهرش اینا میشد سعی می‌کردم چیز خوب ولی قیمت مناسب پیدا کنم..آخرش مردمو خوب داد...برگشت گفت بهترین هارو براش میخرم جونمه عزیزمه توهم بشین بسوز

یادمه یارم بهم گفت چقدر از ماتحت خواهرم میخوری

خیر نبینن همه شون

مگه کوتاه میان؟؟؟؟

خواهر شوهر من آب از دستش نمی‌چکید اما این آقا همیشه هرکجا میرفت کلی سوغاتی می‌یورد براش

حتی میرفت قم باید شده یه کاسه گلی میخرید میخرید براش

البته هرچی من داشتم یواشکی براش میخرید میداد بهش..بسکه حسود بود عنتر خانوم

عزیزم خرید نه؛ باید غذا رو کوفتش کنی. هرچی میخوری بگو فلانیم اینو دوست داشت براش ببریم. یه چای میخواد نبر بگو بی داداشم از گلوم پایین نمیره حال ندارم درست کنم. بیزارش کن وسط رابطه بگو راستی خواهرشوهرت کی برمیگرده! گفت خرید نکردم باید میگفتی بریم خرید کنیم و دوبرابر اون برای خودت میخریدی میگفت ندارم تو همون مغازه با ننه من غریبم پارش میکردی که تو توی زندگی خودت موندی خرج من وظیفته نداری پس چرا شدی دایه عزیزتر از مادر