شب عروسیمو ب دلم گذاشتن مثلأ با دی.جی دعوا ممیکردن ک باید اهنگی ک ما میخاییم رو بذاری ن اونی ک عروس میگه یا مثلأ مادر من تازه یک سال بود فوت شده بوده شوهرم ب خاطر من با مادرش نرقصید تو عروسی ولی خواهر شوهرم ب دی جی گفت اهنگ ماذر بذار میخام با مادرم تنهایی برقصم یا گوسفند شب عروسیو ی تیکه گوشتشم ب من ندادن تو عقد یکی از دوستای شوهرم هدیه پاگشاییمون ی گوسفند اورد اینا کشتن خوردن ی تیکه گوشتشم ب من نشون ندادن نمیتونم کاراشونو فراموش کنم الان میگم برای زایمانم ک شوهرم میخاد گوسفند بکشه نمیذارم ب اونا چیزی برسه ولی میدونم شوهرم نمیکنه بازم کلشو میده ب اونا الان ک باردارم بهم محبت میکنن ولی من اصلأ ب چشمم نمیاد