عزیزم از صمیم قلبم امیدوارم خوشبخت بشی
چنتا تاپیک قبلی گفتم فک کنم مال ی ماه پیش بود صندلی سنگین رو بلند کرد انداخت روم و کمر و دستم آسیب دید متاسفانه
اون لحظه عین دیونه ها شدم و زنگ زدم عشقم و گریه میکردم و تا ۳ روز حرف نمیزدم فقط میدونست حالم بده و آخر بهش گقتم و تا ی هفته ی روان درمانا کنارم بود تا حالم بهتر شد
عزیزم متاسفم 😔
ولی حالا که یه مرد خوب مسیر راهت قرار گرفته براش بجنگ
تو گوگل رژیم تو خونه رو پیدا کن و کم کم وزنت رو پایین بیار
در مورد اخلاق پدر یا زندگی پر سختت زیاد پیش نامزدت حرف نزن
بعدها شاید احتمال تو سر خوردنت باشه
اگه میتونی تراپی برو یا اگه پدرتون نمیزارن با ۱۴۸۰ حرف بزن
ارتباطت رو با خدا بیشتر کن و هر روز چند ایه قران بخون واسه آرامش خیلی موثره
در نهایت خوشبختی تمام دختران سرزمینم را آرزومندم
شوهرعمه منم اینجوری بود یه مدت ایقد فشارروانی روش بود که کلا رد داد و‌دیوانه شد و خانه نشین بعد چنذسالم سکته کرد و بچه هاش راحت شدن
برو ته و توی خونه رو در بیار یه جوری که ببینی سند به نام کیه!
ببین واقعا مال خودشه ؟ یا به نام یکی دیگه اس.
بعدشم قشنگ فکر‌کن که از چاله نیفتی تو چاه. درسته شرایطت خونه بابات سخته ولی درست فکر‌کن که زندکی بعدیت آرامش بیشتری داشته باشی.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز