اخرین بار اول امسال رفتم خونه برادرم.رفت تا سال بعد بیشترم بخاطر تفاوت نوع زندگی مذهبی بودن یا نبودن یا حتی اختلافات خواهر برادری و مهمتر از همه اینکه هیچ وقت کسیو نداشتیم نقش بزرگتر بازی کنه و نزاره خانواده از هم راحت دل ببرن.این بی کسی و تنهایی خیلی اذیتم میکنه.خصوصا اطرافم همه رفت و امد میکنن ولی ما نه
خستم از این بی کسی و تنهایی
فقط خودم و بچم و شوهرم....تنها.تا میام کنار بیام با این حجم بزرگ بی کسی ی رفت و امد با دوستای شوهرم میکنیم ک متاهل هستن بعد همشون رفت و امدی با انرژی.
چ کنم.
کلاس برو وقتت پرشه دوست پیدا کن
مهارت یاد بگیر خیاطی آرایشگری نقاشی ووو
کسب درآمد کن
الان اکثرا اینطوری شدن ما ۷ تاییم دوتا دوتا قهرن باهم
اصلا بهش فکر نکن چون الان اکثر مردم همینجورین
خواهر ندارم ولی خونه برادر سالی یک بار عید به عید در حد نیم ساعت
البته بزرگه الان یه دو سه سالی هست خونشون نرفتم
۱۵ ساله خونه برادر کوچکم نرفتم یعنی همسر و پسرم اصلا نیومدن خونه اش
خونه برادر بزرگم هم ۵ ساله نرفتم....
منم فقط با خواهرم رفت و آمد دارم
شوهرامونم حتی نه فقط منو اون میایم و مبربم
خونه داداشامم که سالی به ماهی اگه دعوت کنن میریم اونام همینطور
سعی کن با شوهرم بچت بری بیرون
حالا چرا خونه کسی
پارک کافه و...اینا بهترین گزینه اس
منم کلی دوست و رفیق و خواهرزاده و حتی خود خواهرم. بودن که الان در حد لایک کردنن فقط . هیچ رفت وامدی نیست هیچچچچچچچچچ حتی زنگم نمیزنن
تمام وقتمو برا بچه هام و شوهرم میذارم هروقت دارم از تنهایی دق میکنم میریم یه دور میزنیم یا میریم پارک ۴ تاادم میبینیم .
