2777
2789

سلام خانما

من مامان دوتا بچه با سن های 3سال و نیم و هفت ماهه هستم. 

دخترم بشدت نیاز ب من داره تا باهاش وقت بگذرونم اما من تموم وقتم با پسرم میره و نهایتش بهش گوشیمو بدم ک باهاش بازی کنه. اگه خیلی پاپیچم بشه هم سرش داد میزنم😭 فوق العاده باهوش بود دخترم، توی دوسالگی تا 15هم فارسی هم انگلیسی میشمرد الان بزور تا 6😭 خیلی گوشه گیر شده و بخاطر شرایطم بیرون نمیتونم ببرمش ک بازی کنه. 

کمی وسواس هم دارم و این بیشتر منو رنج میده. 

پسرم هم خیلی گریه میکنه گاهی اوقات از این همه فشار گریه میکنم و سر دخترم خالی میکنم. 

همسرم هم دانشجو ترم آخر دکتراست و همش سرش توی کتاب و لب تاپه و اصلا کمک نمیکنه و خودمم و خودم. 


شما چیکار میکنین توی شرایط من؟ 

دوست دارم یمدت نباشم تنها برم و ب هیچی فکر نکنم و فقط خودم باشم🥺

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم دومی که باردار میشدین با توجه به کدوم منبع حمایتی بوده...مادری پدری خانواده ای کسی....از همونا کمک بخواین...دلم برای دخترتون کباب شد...بهش برسین...نمونه اش را دیدم تو دچار افسردگی شد...

بچه های من ۲سال و ۳ماه اختلاف دارن . خیلی سخت بود مخصوصا برای پسرم ولی من تمام تلاشمو کردم که براش کم نذارم البته خونوادمم بودن کمکم میکردن من توجهم بیشتر پی پسرم بود تا دخترم به پسرم بیشتر مخبت میکردم دائم بهش میگفتم مرسی که هستی مرسی که به من کمک میکنی آجی رو نگه میداری محبتم بهش بیشتر شده بود دلم نمیخواست سرخورده و گوشه گیر شه

دوستت دارم   مثل! اولین حس گرم لمس دستانت؛همانقدر ارام...همانقدر شرمگین...و همانقدر پورشور...من تورا تا به ابد؛همانقدر بی نظیر دوست خواهم داشت

سعی کن مواقعی که پسرت خوابه باهاش وقت بگذرونی میدونم سخته ولی اونم بچته باید حواست بهش باشه گناه داره 

یا بعضی موقات که شوهرت انچنان سرش سلوغ نیست بگو پسرتو ببره بیرون با دخترت برو پارک یا جایی که دوست داره 

وقتی قهوه میخوری، از تلخیش لذت میبری...                      اما وقتی بادوم بخوری و تلخ باشه میندازیش دور... چون از بادوم انتظار تلخی نداری! بحث بحثه انتظاره 🌚✨

تو شرایطت هستم دخترم یک سال و دوماه پسرم چهار سال و چهار ماه 


منم بچه اولم خیلی بهم احتیاج داشت کمک نداشتم و ندارم 

خیلی شرایط سختی بود 

باید بیاد و بگذره 

چیزی که کمکم کرده یه مدت 

جوشونده آرامبخش میخورم

گل گاوزبان بابونه گل محمدی استخودوس سنبل طیب و ...  خلاصه 

اینا رو هرروز دم کن یه استکان کوچولو بخور 

تا آرامش پیدا کنی و مثل بنز بیفتی دنبال کارت  و حوصله بخرج بدی برای بچه 

گذشته ی من دقیقا مثل الان دختر شماست ، منم کسی بهم توجهی نمیکرد و برای اینکه اعتراضی نکنم با وسیله ای چیزی منو سرگرم میکردن که دهنمو ببندم

بیشتر محبت خانواده سهم خواهرم شد که بعد از من به دنیا اومد

بیرون نبردنم و هر وقت میرفتم بیرون مدام سرم غر میزدن که تو دیگه به درد نمیخوری دختر خیابونی 

الان ۲۵ سالمه ، یه گوشه گیر افسردم ، تمام حسم نسبت به خانوادمو از دست دادم ، هیچ حسی بهشون ندارم 

نکن اینکارو با دخترت ، همونقدر که برای پسرت وقت میزاری برای دخترتم وقت بزار ، اون خودش نخواسته که به دنیا بیاد ، تویی که مادری وظیفته محبتی که بهش نیاز داره رو ازش دریغ نکنی و براش وقت بزاری تا ازت دور نشه 

کاربر سالِ ۹۸ ، کاش امام رضا بطلبه منو:)
😭😭جیگر خودم خونه چیکار کنم تو بگو

منم سه تا بچه کوچیک پشت سرهم دارم خدا این لیاقتو درتو دیده خواهرم دخترش سه سالشه همین رفتاراهارو باهاش کرد چون دوتا بچه ی کوچیکه دیگه داره الان بچش دیابت گرفته بازم دعواش میکنه سرش داد میزننه هنوز آدم نشده بچش ارزوی اینکه یه بیسموییت بخوره با جون دل امانمیتونه خودبچه میگع قندم میره بالا بایدانسولین بزنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ماه_ستاره۸۵  |  11 دقیقه پیش
توسط   siazangi  |  12 دقیقه پیش