دیشب دیدم تو گوشی شوهرم یه شماره ای که به اسم مرد سیو شده بیشترازیه ربع حرف زدن باهم ،بعدش شب ساعت ۱۱ دیدم یه پیام از طرف اون فرد هست که نوشته باشه،پیامای قبلش حذف کرده بود شوهرم،شماررو برداشتم ،امروز فهمیدم طرف دختره وتو یه شهری که ۲ساعت بامافاصله داره ارایشگاه کارمیکنه،شوهرمم برای خرید یه وسیله قراره امروز بره اون شهر مطمعنم پیش اونم میره یاهم کلا قراره بره پیش اون و خریدبهونس،حالا شب که اومد میخام باشماره شوهرم زنگ بزنم به اون زنیکه بعد به شوهرم بگم حرف بزن به دوسدخترت منم بشنوم.فردا هم برم خونه پدرم و جدابشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم تو این برزخ گیر افتادم.هیچ پشتوانه ای بعد طلاق ندارم،از طرفی واقعا از ته دلم میخوام آدم بشه و جدا نشیم.من خودم پدرم زن دوم گرفت و هیچ وقت برای ما پدری نکرد نمیخوام بچم به این درد گرفتار بشه
این نظر منه ادم دبگه وقت بچه دار میشه باید بمونه پای کاری ک کرده مامان ماهم جوونیش ب خاطر ما حیف شد ی روز خوش ندبد امیدوارم الان جاش بهشت باشه دنیا همینه
اگر شرایط جدا شدن داری. و واقعا میخوای جدا بشی هم باید خیلی کارا بکنی. مثلا اول پول و طلا و مدارکتو ببر یواشکی خونه مامانت. توی چند سری لباس و وسایل ضروری رو ببر جوری که نفهمه. تا تونستی هم ازش پولی چیزی بگیر. بعد بشین باهاش حرف بزن. اگه آدم نشد و دعوا شد آنوقت با خیال راحت برو. آخه دعواتون که بشه هیچکدوم از اینارو نمیزاره با خیال راحت ببری سر هر کدوم جنجال داری. ( فکر همه جارو بکن. ببین بعد جدایی راحتتری یا الان؟ به فکر بچتم باش.)
کاش همه چی انقدر ساده بود اگه عاشقش نبودم جدا میشدم و تو این برزخ نمیموندم میدونم سرزنشم میکنید ولی من هنوز این آدمو دوست دارم به همه دنیا میتونم دروغ بگم ولی به خودم که نه واسه همین دارم زجر کش میشم کاش راهی بود کاش میشد دل کند