پارتنرم برای دیدن از شهر دور اومد شهر ما و چند روز اینجا بود و چند بار همدیگرو دیدیم و .... واقعا قشنگترین خاطراتم رقم خورد:)
اما بعد دیگه اون روزی که مجبور شد برگرده شهرشون قول داد دوباره هر فرصتی یه تونست بیاد پیشم و هم ببینیم
ولی از اون روز به بعد اشکام بند نمیاد همش وقتی عکس و ویدیوهامونو میبینم یا اونجاهایی که با هم رفتیم و تنها میرم اشکم در میاد 🥲💔
میدونم دوباره میاد ولی نمیدونم تا اون موقع چطوری باید بگذرونم:)
توی این چند روزی که شهرمون بود هر جایی که من میرفتم همراهم بود و حالا خیلی سخته اونجاها رو تنها برم و انگار که یه چیزی کمه 🥺💔
اونایی که توی این شرایط بودن درک میکنن من چی میگم:)
چیکار کنم به نظرتون که آروم بشم؟🫠🫠