کسی که خواستگارم بود وقتی جواب خودش مثبت بود بعد دوماه که اشنا شدیم منم بهش جواب مثبت دادم و بی نهایت عاشقش شدم ولی یه هفته بعد اومد گفت که ازدواج نکنیم و.. لیاقتت بهتر از منه..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه آقای مطلقه اومد خواستگاریم ۱۵ سال ازم بزرگتر بود بعدش ردش کردم باز به مدت ۳ سال میومد سر راهم منم میگفتم هیچ وجه اشتراکی با هم نداریم خلاصه گفت بزار باهات حرف بزنم من دوست دارم بر خلاف سنم روشن فکرم دریا نورد بود کلی کشور سفر کرده بود من که من راضی شدم باهاش ازدواج کنم دقیقا یه هفته بعدش بهش گفتم سلام خوبی تو این یه هفته هم باش در ارتباط بودم یهو بم گفت مزاحمم نشو میخوام برگردم به همسر سابقم بهم پیام نده مزاحمم نشو من کی مزاحمش شدم آخه خودش میومد التماس میکرد خیلی قلبم شکست
روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید
چقدر عوضی میخواسته تلافی انقد عن زدی بهش دربیاره فقط نشون بده خوشحالی چون اینجوری پوزش به خاک مالیده ...
من آخه بد رفتاری نکردم باهاش فقط حرفم این بود ما به درد هم نمیخوریم بهش گفته بودم بعد از همسر سابقم میخوام تنها باشم دلیلشم نپرسیدم که چی شد زنی رو که این همه ازش بد میگفتی حالا یهو رفتی سمتش به خدا من همش میگفتم دو تا دوست معمولی هم از هم جدا میشن نباید بد همو بگن چه برسه به زنو شوهری که یه عمر با هم زندگی کردن حالا به دلایلی از هم جدا شدن خیلی بی صفت بود
روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید