2777
2789
عنوان

من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود😭😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 1834 بازدید | 79 پست
عزیزم توهم همش گریه میکنی؟صبح که پاشدم فکرمیکردم تو شکممه، یه دفه دیدم درد دارم فهمیدم سقط کردم، انق ...

من همون روز که تو دلم مرد فهمیدم چون کلا علایمم رفت رفتم سونو گفت فعلا صبر کن زوده اخا برا من کوچکتره بعد دو روز خونریزی روز سون سه ساعت درد شدید زایمان رو کشیدم و بعدش افتاد کلی گریه کردم 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خدانکنه عزیزم.من سر هر دو سقط اذیت شدم و کورتاژ خیلی درد و خونریزی.اما سر سقط دوم مردم.بچم قلب داشت ...

وای بمیرم برا دلت،

منم تا لحظه آخر امید داشتم زنده باشه ولی واقعا مرده بود،

لحظه هایی که از درد داشتم میمردم فقط برا از دست دادن بچم گریه میکردم،

من اصلا خونریزی نکردم بعد از ۱۰ ساعت درد کشیدن تو بیمارستان یهو دیدم یه چیزی اومد تو واژنم، هرچی گفتم پرستارا گوش نکردن گفتم باید خونریزی داشته باشی، یهو دکتر اومد نگا کرد داد کشید سر پرستارا گفت این بچش کامل با کیسه آب اومده، هق هق زدم زیر گریه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

من همون روز که تو دلم مرد فهمیدم چون کلا علایمم رفت رفتم سونو گفت فعلا صبر کن زوده اخا برا من کوچکتر ...

من همین الانم علایم بارداری دارم، هنوز تهوعم نرفته، هیچ علایمی از سقط نداشتم، نه درد نه خونریزی، نه از بین رفتن ویار،

نمیدونم چرا بچم اینجوری شد😭😭😭😭😭😭😭😭😭

وای بمیرم برا دلت،منم تا لحظه آخر امید داشتم زنده باشه ولی واقعا مرده بود،لحظه هایی که از درد داشتم ...

میدونم عزیزم سخته شما که تا زه ماهت بیشترم بوده.خدا صبرشو میده.ولی فراموش نمیشه.من سر دومی هماتوم داشتم خیلی وسیع بااینکه دوروز تو بیمارستان مطلق استراحت بودم همینطور وسیع شد.لخته اندازه کف دست دفع میکردم.باورت میشه ۳واحد خون از دست دادم دکتر گفت هموگلوبین ۱۳ بوده مال من تو دوروز شده بود ۹.میخواستن بهم خون تزریق کنن ولی دیکه بهتر شدم.خیلی اذیت شدم خیلی.

وای بمیرم برا دلت،منم تا لحظه آخر امید داشتم زنده باشه ولی واقعا مرده بود،لحظه هایی که از درد داشتم ...

الان دیگه گریه نمیکنم ولی حوصله کسی رو ندارم چون به مامانم هم نگفتم فقط تو تنهایی خودم نشستم درد میکشم فقط بگو خدایا مصلحتت رو شکر .خدایا این بچه سالمم رو حفظ کن برام.اینجوری آروم میشی.خیلی بد دردیه.شما هم خونریزی و بدن درد دارین؟

میفهمم چی میگی عزیزم، حاضر بودم هرکاری بکنم فقط بچم بمونه تو بغلم😭😭😭😭😭😭😭😭😭

میدونی آدم میگه خب سختی کشیدم ولی بچم موند ولی ما سختی کشیدیم و نموند.باز شما یکی داری من چی😭سعی کن تنها نمونی بهتر شدی برو بیرون اینور اونور کم کم بهتر میشی.

الان دیگه گریه نمیکنم ولی حوصله کسی رو ندارم چون به مامانم هم نگفتم فقط تو تنهایی خودم نشستم درد میک ...

خونریزی دارم، انگار لگنمم با چکش کوبیدن که درد دارم،

ولی دردای جسمیم رو زیاد حس نمیکنم،

دخترم پابه پای من گریه کرده با اینکه فقط ۵ سالشه،

بعضی وقتا به شوهرم میگم دخترمو ببر بیرون تا من یه دل سیر گریه کنم، ولی شوهرم نمیذاره تنها بمونم😭😭😭😭😭😭

میدونی آدم میگه خب سختی کشیدم ولی بچم موند ولی ما سختی کشیدیم و نموند.باز شما یکی داری من چی😭سعی کن ...

الهی زودتر دامنت سبز شه عزیزدلم،

دیروز من پیش زایمانی ها بودم، هربچه ای دیدم چشم دوختم بهش😭😭😭😭

خانما دلشون برام میسوخت میگفتن بیا بچمونو بغل بگیر تا آروم شی😭😭😭😭😭😭😭😭😭


خونریزی دارم، انگار لگنمم با چکش کوبیدن که درد دارم،ولی دردای جسمیم رو زیاد حس نمیکنم،دخترم پابه پای ...

منم پسرمو میفرستم خونه مامانم خودم تنهام شوهرم هم سرکار دیروز عصر داشتم دق میکردم.منم پسرم ترسونده بود از دکتر پرسیدم از اونه گفت نه.اونوقت تو بمباران هیچ بچه ای نمی‌شوند همه سقط میشدن.مصلحت خدا این بوده.الکی خودتو اذیت نکن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  4 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  6 ساعت پیش