من و نامزدم رفتیم شب نشینی خونه پسر عموشوهرم ما تقریبا دوسه شب یبار میریم خونشون اگرم نریم خودشون زنگ میزنن کجاین بیاین شب نشینی بعد اینا دوتا بچه۵ ساله و سه ساله دارن دیشب رفتیم دور دور نامزدم گفت بیا بریم خونشون گفتم حوصله ندارم و اینا گفت که نه زنگ زدن گفتن ساحل(دخترش) سراغتو میگره چند شبه نیومدین بیایین اینجا خلاصه ما رفتیم بعد من با ساحل بازی میکردم رفت لاکاشو اورد زدم به ناخن هاش بعدم اون زد به ناخن من دیدم یباره نامزدم جلو اونا با داد گفت مگه نمیگم از این گ....ها نزن خوشم نمیاد ناگفته نماند قبلا هم چند بار گفته لاک نزن دوست ندارم ولی گوش ندادم گفتم من دوست دارم بعد
خدا به شوهرت عقل بده، این چه طرز صحبت کردنه
به خاطر برخورد تند نامزدت متاسفم و بنظرم رفتارش هیچ توجیهی نداره
چقدر از این رفت و آمدها بدم میاد
وا بسم الله😑
این چه طرز رفتاره
مشکل داره بابا
اینقد جلوشوم خجالت کشیدم و بغض کردم به زور جلو خودم گرفتم اشکام نیاد دیگه گفتم بلند شیم اومدیم خونه باهاش قهر کردم گفتم کنترل اعصاب نداری دنبالم نیا دیگه باهش قهر کردم دیگه جوابش ندادم
منم یه بار همسرم گفت از بو لاک بدم میاد دیگه هیچ وقت لاک نزدم 😃
ببخشید نت کنده
با کیا ازدواج میکنید
این که احترامتو نگه نداشته خیلی وحشتناکه. اگه از چیزی خوشمون نمیاد تو موقعیت مناسب مثل آدمیزاد می تونیم بگیم.
خب یادم باشه خاستم ازدواج کنم قبلش چند بار طرفو عصبانی کنم ببینم تو عصبانیتش چ واکنشی میده:/
مردا فک میکنن اگر اراجیف مسخرشون رو بزارن برای یک ساعت بعد ب وقت تنهایی، اسمون ب زمین میاد...
دیگه هر چی زنگ زده و پیام داد جوابش ندادم بعد امشب گفت بیا بریم دور دور گفتم فعلا دور باشیم از هم حالم بده بعدم معذرت خاهی کرد که رفتارش اشتباه بوده ولی رفتار تو هم بد بوده که یه حرفی ده دفعه گفتم گوش نمیدی خلاصه کامل گردن نگرفت
بهش گفتم من دیگه روم نمیشه با اونا چشم تو چشم بشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز