اگع نمیفهمه در اینده چیزی نگو چون دیگ خودتو ع چشش میندازی و هیچ صداقتی ازش نمیبینی شکم وارد زندگیتون میکنی چقد ماها گفتیم نرو
حالا ایندفعه رو بیخیال شو دیگه گزشته،،از دفعه بعد پنهان کاری نکن
نمیخوام فرار کنم
مجبووور بودم برم
وگرنه اصلا توی جمع دوستام نمیرم دیگه
اینم بگم من ۱۷ سالمه
امسال میرم دوازدهم..
و دیگه نمیدیدمشون هیچ وقت
اونا خیلی اصرار کردن منم میخواستم برم بیرون مجبور بودم خودم دوستمو بهونه کنم وگرنه مامانم می‌گفت صبر کن باهم بریم و .. میخواستم بی بی چک بگیرم
آره منم شوهرم نظامیه( البته بهتره بگم شوهر سابق) هنوز طلاق نگرفتیم و اسممون تو شناسنامه همه و امکان درست شدن ماجرا بود ولی با ی نفر مچشو گرفتم
خیلی بد بود فهمیدم هر چقد من میرم سمتش که زندگی رو درست کنیم و آشتی کنیم بخاطر یکی دیگه منو پس زد
خاک تو سرم بخدا با یکیشون هم حرف نمی‌زنم
اولویت من شوهرمه بخدا ولی چیکار کنم مجبور شدم
نمیخوام توجیه کنم اشتباه کردم ولی بخدا فقط برا خرید بی بی چک رفتم بیرون..
بنظرت فردا به شوهرم بگم می‌خوام برم خونه دوستم کتابم‌رو‌بگیرم؟ که اگه ی جوری فهمید نگه چرا نگفتی ؟
ب دخالت های بقیه توچه نکن هرکس زندگی خودشو داره عزیزم
صداقت در زندگی مهمه البته در کنار سیاست
من خودم از اونجایی ک چیزیو از شوهرم پنهان نمیکنم و معمولا دروغ نمیگم حقیقت رو میگفتم و براش توضیح میدادم ک شرایط طوری شده مجبور بودم برم پیششون
ب دخالت های بقیه توچه نکن هرکس زندگی خودشو داره عزیزم
صداقت در زندگی مهمه البته در کنار سیاست
من خودم از اونجایی ک چیزیو از شوهرم پنهان نمیکنم و معمولا دروغ نمیگم حقیقت رو میگفتم و براش توضیح میدادم ک شرایط طوری شده مجبور بودم برم پیششون
مثلا فردا بگم قراره برم کتابم پیش دوستم مونده پس بگیرم؟
من بخدا هیچ وقت بهش دروغ نگفتم حتی چون شوهرم دوست نداره مدرسم رو عوض کردم که پیش دوستام نباشم
من نه خواهری نه برادری نه حتی دوستی هیچکی رو ندارم
دوستام رو کنار گذاشتم چون شوهرم خواست بدون اجازش قدم از قدم برنمیدارم الان عذاب وجدان دارم که اینکارو کردم اما خداشاهد میخواستم برم بیرون مهمونی دوستم رو بهونه کردم و انقد زنگ زدن اصرار کردن که رفتم .. وگرنه کار من یه چیز دیگه بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز