معلم ویش دبستانی بچه منم همین بود غیر انتفاعی بود پارسال
میگفت پسرت نوک مدادشو خسلی تیز میکنه یه وقت میزنه چشم بچه ها درمیاد!
نیما انگشتشو گذاشته تو دهنش
نیما کلاس اول حتما باید میز جلو بشینه
نیما حرف میزنه
نیما چرا خرف میزنه اصلا🤦🏻♀️😂
با پسر عموش بود پیش دبستانی روزی نبود که نگه دبستان با پسر عموش نذارش اصلا این وسواسو اون تو من انداخت
ناظمشون به تک تک خوراکی هاش گیر میداد
میگفت فقط لقمه اونم نون پنیر یا سیب حالا پسر من پنیر دوست نداره سیبم یه زور میخوره کل سال سر خوراکیا عذابمون داد
فقط ۴ شنبه ها خوراکیشون ازاد بود که اونم هی گیر میداد فلان چیزو نیارین بقیه دلشون میخواد و...
حالا الان کلاس تابستونی هم همونجا میره
دیگه گفتم کلاس تابستونیه گیر نمیدن لیموناد گذاشتم براش با کیک
با ذوق با خودش قاشق برده بود درشو باز کنه😂
رفتم دنبالش هنوز نیومده بودن بیرون رفتم اتاق ناظم پیش بقیه مادرا منتظر باشم دیدم لیمونادش اونجاس ناظم گفت نذاشتم بخوره بقیه دلشون میخواست🙄🙄🙄حالا من تو کیفش لیوان یه بار مصرف چند تا گذاشتم گفتم کسی خواست بده لیوانارو نشونش دادم گفتم تغذیه ی کلاس تابستونی بخدا به شما مربوط نمیشه چیز یادشون میدید
از فردا میخوان برن مدرسه هر کی یه چیزی میاره این دلش میخواد اون دلش میخواد که نمیشه باید تقسیم کردن و چشم سیر بودن رو به وقتش یاد بگیرن
دیگه امروز هم تنقلات گذاشته بودم چیزی نگفته بود بهش 🤷🏻♀️