سلام ی موضوع دیشب برام پیش اومد که من همچنان توی شوکم و فکرم خیلی درگیره چون خودمو گذاشتم جای طرف و فک میکنم خیلی داره بهش ظلم میشه بزارید براتون بگم تا شمام نظراتونو بگید ببینم کار درست چیه!میدونم خیلی طولانیه اما لطفا بخونین به نظراتون نیاز دارم
من متاهل و یه بچه دارم دیشب بعد از ۱۰ روز رفتم خونه مامانم ک دوست خیلی صمیمی و چند ساله ام بهم زنگ زد گفت میام خونت گفتم بیا خونه مامانم خونه نیستم و اومد(این ی چیزه عادیه که خونه مامانم بیاد چون از زمان مجردیم دوستم بوده و رفت و امد داشته خونمون)
خلاصه این اومد و خییییلی استرس داشت گفت دوس پسرم بهم خیانت کرده و همزمان با من با یکی دیگه ام بوده که من ۱ ماه اینو فهمیدم و با دختره قرار گذاشتم و دوتایی رفتیم سراغ دوس پسرم و صحبت و دعوا و این مسائل شده و قرار شده اگر دوباره پنهون از من دوس پسرم بره سمت دختره ، دختره خودش خبر بده ب من و خلاصه کار ندارم یجورایی میشه گفت کثافت بازی 😉😂
بعد این شروع کرد تصویری زنگ زدن به پسره ک اونم توی ماشینش بود و داشت برمیگشت خونه توی صحبت های دوتایی که داشتن میگفت اره تو خونه نمیری میخوای بری خونه مریم (اون دختره که گفتم بالاتر)و دوست من (عسل) گفتش که تا خونه تلفن رو قطع نکن من ببینم میری خونه خیالم راحت شه
خلاصه این پسره رسید خونه و اول رفت طبقه پایین به مامانش و مهمونا(خاله های پسره)سلام کرد و بعدش رفت طبقه بالا خونه ی خودش و اونجا من فهمیدم که این پسره زن داره در زد زنش باز کرد و نه سلامی نه چیزی فقط پرسید غذا چی داری و دیگه تماس قطع شد
عسل کلی پیام و پست توی اینستا برای امیر فرستاد ولی اون نگاه نمیکرد و جوابی هم نمی اومد تا اینکه این دوست احمق من گفت اره این زنشو پیجونده رفته خونه مریم که جواب نمیده منم گفتم شاید با زنشه خونه و خوب نمیخواد ک جوابتو بده گفت نه اینا حتی دوتایی دور دور هم برن یسره توی اینستا میچرخه و گوشیش دستشه و جواب میده این حتما رفته جای مریم گفت پاشو منو ببر ببینم خونه دختره اس یا نه من احمق تر از اون گفتم اوکی بریم و توی مسیر بسمت خونه مریم تمااااام فکرم و ناراحیم پیش زن پسره بود
رسیدیم اونجا دیدیم ماشین پسره چندتا کوچه قبل خونه دختره پارکه بود ولی تمام چراغای خونه دختره خاموش بود خلاصه ز زد به دختره که اره امیر خونه ی تو و ماشینش اینجاس اونم گفت ن و من با دوس پسر عوضی تو کاری ندارم و اینجا نیس
دوستم گفت من میرم جای ماشین امیر تو همینجا باش ببین ازین خونه میاد بیرون یا نه و همونجا عکس پسره رو نشون داد ک عمق فاجعه رخ داد
حدس میزنین پسره چند ساله بود؟متولد ۷۷ و دوس من متولد ۶۴ و مریم متولد ۶۸ 😳😳😳
بعد عکس مریم نشون داد و گفت پرستاره و پدرش مرده ارث رسیده بهش خونه و ماشین خریده دوست منم نمایندگی بیمه داره و وضع مالیش خیلی اوکی
عکس زن پسره رو دیدم دلم یجوری شد واقعا دلم سوخت براش ی دختر خوشگل متولد ۷۹ که مطمئنم روحش از تمام این چیزا بی خبره و نمیدونه شوهرش همزمان دو تا سه تا دوس دختر داره و زمانی که دوستم پیاده شد منم حرکت کردم و برگشتم خونه ام و تمام مسیر گریه کردم برای اون دختر که چقدر ساده و مظلومه خیلی دلم میخواد ذات شوهرشو براش رو کنم و بهش بگم چقدر پسته شوهر تا نجاتش بدم از اون زندگی واقعا از دیشب فکرم درگیر دختره اس نمیدونم شاید اشتباه حسم و نباید کاری کنم