امشب بابام یه چیزی تعریف کرد واقعا خیلی ناراحتم کرد ومنوترسوند میگفت یکی ازهمکاراشون تو یه استان دیگه تصادف کرده ومرده وقتی پلیس پیگیری کرده فهمیدن پسرش زدتش میگفت خود پسره ام اعتراف کرده آره من زدم انقدرم دلم خنک شد همش به این فکر میکنم چقدر اون بابا به پروپای اون بچه پیچیده تابزرگ شه واقعا خیلی ناراحتم کرد نگین شاید باباش ادم بدی بوده وفلان هرچقدرم بد بوده میتونست ازشون دوری کنه دیگ واقعا این حقش نبود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعضیا هم ممکنه مشکل روان داشته باشن تو ی کاراموزی بیمارستان روان ک رفتم پسرع قلب باباشو دراورده بود و میگف بهش گفتن بابات طلسمه باید بکشیش خودش اینارو تعریف میکرد برامون. اسکیزوفرنی داشت