با دیکران اصلا مقایسه نشیم،خانوادمون همپامون باشه،یعنی تذکرات لازم رو بده ولی توی تصمیم گیری اصلا دخالت نکنه.باهامون وقت بگذرونن،شخصیتمونو بشناسن.
من ی سری کارا توی نوحونی انجام دادم ک بقیه دوستام اگه حرفشم تو خونشون میزدن تا چند وقت رفت و امدشونو کنترل میکردن.
اصلا مقایسه کردن خوشم نمیاد
بعد خودتون باهاش صادق باشین
هرچی میگه یا هر اتفاقی براش افتاد لزومی نداره به بقیه حتی خواهر یا مادرتون بگین
من انقد بدم میاد یه چی به مامانم بگم به خالم بگه
مثلا مامانم میگفت باید بیای باهام فلان جا یا باید این لباسو بپوشی یا باید نماز بخونی و ... من دقیقا خودم میخواستم همه اینکارا رو کنم ولی تا وقتی که اون نگفته بود باید ،
اصلا وقتی حس میکنم یچیزیو دارن تحمیل میکنن کل ذوق و شوقم رو از دست میدم حتی اگه اون چیزو دوست داشته بودم
محدود کردن و کنترل کردن باعثشه والبته ایراد گرفتن.
سعی کنین با بچتون هرجوری شده دوست بشین با کنترلگری و محدود کردن چیزی درست نمیشه ولی با دوستی میتونین بهش نزدیک بشین.
من خودم متنفرم یکی محدودم کنه وقتی یکی محدودم کنه حس میکنم تو قفسم برا همین میخوام زودتر از چنگش در برم
مقایسش نکن با بقیه
هر چی بهت گفت زود عصبی نشو راهنماییش کن
نزار همش تو خونه بمونه خودت باهاش برو بیرون که حواست بهش باشه
باهم برید خرید
خودتم باهاش دردو دل کن اما نه هر دردلی
مثلا از دوران نوجوونیات بگو
دقیقا مثل منو مامانم که رفیقیم
ولی من مامانم خط قرمزش پسره بفهمه با پسر حرف میزنم واویلا میکشه منو
اره نه انسان هر موجودی با محدود کردن فراری میشه
ولی خب اینقدرم ازاد نباشه که آسیب به خودش بزنه دنیا تغییر کرده و یکم ترسناک تر شده بچتون باید خودش اینارو بفهمه اگه نمیدونه با یه مشاور حرف بزنین راهنماییتون کنه که دوستانه‌تر این مطلب رو بهشون بگین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز