بابام خداروشکر وضع مالیش خیلی خوبه اما شانس من شوهرم معمولی هست خودش بهتره خانواده اش که هیچی از وقتی ازدواج کردم انگار من و از خودشون نمی‌دونن داداشم خیلییی با من خوب بود ولی بعد عروسی خیلی تغییر کرده الانم که زن گرفته بدتر شده من میخوایم با دوستامون بریم ویلای بابام سفر داشت میگفت سالی یه بار بیشتر حق نداری بری به شوخی گفت اما آدما حرفاشون به شوخی میزنن منم گفتم سالی دوازده ماهش و میرم یا کارم که از بابام هست و می‌خواد ازم بگیره همش بابام نمیزاره پشتم هست اگر شوهرم پولدار بود عیب نداشت ولی خونه نداریم امیدوارم بعد ها به مشکل نخوریم اینجور که معلومه همه چی و برای خودش می‌خواد
به بابات بگو
خرص الکی نخور همون که پدرت پشتته عالی با داداشت بحث نکن محلش نده هرچی گفت نشنیده بگیر خدا سایا پدر مادرت رو بالاسرت حفظ کن شوهرتم اروم اروم وضعش اوکی میشه
معتاده یا نه
بعد میگن چند تا بچه بیارین به درد هم بخورن دادااش تو الان خودشو نشون داد خواهر من وقتی دندان قبول شد برای همه بالاخره یه روزی این چهره آدما رو میشه
داداشای منم عین داداش تو بودن،الان یکسال و نیمه بابام فوت کرده بدون اجازه ما،تو مرغداری حق جوجه ریزی ندارن،نترس تا بنام باباته،سهمت محفوظه
از من میشنوی اون بشوخی و باخنده گف شما با جدی و بی خنده میگفتی ویلای پدرمه وقتی تو ویلا براخودت خریدی اونموقع امرونهی کن
اجازه نده نرم نرم صاحب همه چی شه
واقعا بعضی پسرا عجیبن فک میکنن اموال پدر حق مسلم اوناس نه داماد غریبه خو خودتم میربزی تو حلق عروس غریبه
بعدم تجربه بارها ثابت کرده دختره ک جورکش پدرمادره
پدرو مادرت باید حواسشون باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز