مادرم اکثر روزو سرکاره وقتیم میاد خونه ترجیح میده غذاشو بخوره و با گوشی ور بره ،هرموقع میخوایم بریم یه جایی میگه نه نمیخواد بشینیم تو خونه حوصله ندارم ،از تمیز کردن خونه خوشش نمیاد برای همین من باید تمیز کنم ،غر میزنم ،جلوی منم میگه وایی این پسره چقدر خوشتیپه ،فلانه ،انگار خواهرمه نه مادرم
من کارای کل اعضای خانوادم رو مخمه
مامانم بیشتر
انگاری هرچی سنشون میره بالاتر بچه تر میشن 😐
دیگه مادره قدرشو بدون
خیلی ها در حسرت همین مادر هستن
زیاد سخت نگیر. هر کی خانوادش یه جور مشکل داره. من شهر غریب ازدواج کردم با اینکه دو ماه یه بار میرم دقیقا بعد ساعت اول انقد رو اعصابم میرن که دلم میخواد چمدونمو باز نکرده بردارم برگردم
من یکی نمیتونم یه ثانیه این موجود رو تحمل کنم یعنی یه لیوان آب هم بخوره باید من پاشم خداروشکر که مجرد نیستم و خونه این وگرنه تا الان خودمو کشته بودم
من بابامو ک میبینم عصبی میشم:/
چون زورتون فقط به اون میرسه. چطو اگه بقیه اذیتتون کنن لالین
آخ جون
خدا برای هم نگهتون داره،قدرشو بدون
ما هم دختر که بودیم کارای خونه بعهده خودمون بود بیشتر
من حاضرم بخاطرش بمیرم اما از دستش زود کفری میشم واقعا درک نمیکنم چرا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز