سلام. من اولین باره که تاپیک میسازم. بعد از یک دهه زندگی مشترک که از همون روز اول هیچ عللاااااقه ای به شوهرم نداشتم و داشتن پسر ۷ ساله در حالیکه تمام این مدت هر دقیقه و هر روز به این فکر میکردم که یه معجزه ای بشه که خلاص شم. یا تصادف کنم بمیرم یا اون بمیره یا یه اتفاقی بیفته، بهم خیانت کنه که من با افتخار بگم من خواستم ولی اون باعث شد که جدا شیم. حتی وقتی کرونا اومد همه ناراحت شدن من خوشحال که آخجون شاید یک کدوممون راحت شیم. از رابطه باهاش هیچوقت لذت نبردم.. و لازم بوده به کسی فکر کنم تا به یه جایی برسم که فکر کنه دارم لذت میبرم. من شاغلم و ترس مالی ندارم ولی نمیدونم.. با وجود زندگی نسبتا مرفهی که دارم اگه جدا شم ممکنه بعدا متوجه شم خوشی زده بود زیر دلم؟ یا این زندگی واقعا بی معنی، بی روح و بی رنگ که من توش هیچ حسی نداشتم همون بهتر که تموم شد. این وسط پسرم چی میشه؟!! پر از سوالم و پر از اما و اگر ... ولی نمیتونم یعنی نتونستم دلم رو و خواسته هامو دفن کنم! هر بار با یه دعوا و یا اختلاف سر برمیاره .. میدونم جای این حرفا اینجا نیست ..مشاوره رو شروع کردم. ولی اومدم اینجا ببینم کسی تجربه مشترک با من داره و شاید بتونه کمکی بکنه.
با خودم میگم جدا نشم یه عمر زندگی بی احساس و به قول یه بازیگری تو یه سریال زندگی با مردی که دوستش نداری یعنی انگار هر روز داره بهت ت**** میشه!
اگه جدا بشم، ممکنه بعدا حسرت این زندگی ای که ۱۰ سال براش زحمت کشیدم و ساختم رو بخورم؟! اون حس رهایی.. )البته اصلا معلوم نیست اون حس رهایی واقعا به آدم دست میده یا نه چون ۱۰ سال کم نیست برای آدم که دیگه نتونه طرف رو از ذهنش پاک کنه! کنترل گری هاشو و ..
خلاصه بگم مرد خوبیه و خانواده دار و به شدت و وسواس طور بچه دوست.