الان یادش افتادم....کلاس هفتم بودم مهمون اومده بود خونمون.بعد شام تلویزون رو روشن کردم زدم یکی از شبکه های مستند حیوانات. پدربزرگ و عمو و عمه و... هم کنارم بودن همون لحظه که وارد شد دو تا کفتار در حال چیز کردن از پشت بودن بابابزرگم زد نو کمرم گفت این چیه بزن یه چیز دیگه من هم سریع زدم شبکه بعدی.این یکی بدتر شد.تبلیغ شرت و سوتین زنانه چند تا هم زن لخت تو تلویزیون 😬😐تلویزیون رو خاموش کردم رفتم ولی موقع رفتن عمه‌ام بد بهم نگاه کرد😐خودم داشتم پاره میشدم از خنده😂😂😂😂
تو ایران به دنیا اومدم
اینه ک بدههههههههه من خدم تجربه داشتم روز اولی ک ماهواره نصب کرده بودیم بابام داشت همینجوری یکی یکی شبکه عوض میکرد و چند ثانیه ب هرشبکه وقت میداد تا ا خدشون دفاع کنن😂💔ک یهو مرده رفت رو زنه و داشتن لب میگرفتن😑🤣💔
باید تعویض مفصل انجام بدم ک هم بعدش کلی محدود میشم هم دیگ بدون عمل نمیتونم زندگی کنم و واقعا موندم چ غلطی کنم، واقعا بد شانسم پسری ک دوسم داره و دوسش دارم هم قصد ازدواج نداره
اینکه یه کنکوری هستی باید هی درس بخونی نهایت بدشانسیه
توی خانواده.م ب دنیا اومدم و خواهرم رو از دست دادم
من داشتم با بابام در مورد یه نفر حرف میزدم وسطش هم چند تا فحش بهش دادم
نگو گوشی رو بلند گو بود😅
اونم پر رو از خودش دفاع کرد جواب داد💔
همین که وارد یه جایی شدم برقاشون رفت😐
قرعه کشی تلویزیون برنده شدم🤣🤣🤣
اینکه یه روز از بیمه ماشین گذشته بود تصادف کردیم الان باید دیه میلیونی به طرف بدیم
خونه عمم داشتم شبکه ها رو بالا و پایید میشدم وقتی کلاس هفتم بودم یهو دیدم پسره یه کتاب مخصوص رابطه جنسی دستشه که تمام مراحل رو باعمس داشت نشون میداد من رومو اونور کردم که مثلا نمیبینم و متوجهش نشدم بابام زد بعدی و شبکه ی بعدی دلشت لب گرفتن رو نشون میداد شبکه ی بعدی همین حیپانات داشتن چیز میکردن ، بابام تلویزیون رو خاموش کرد🤣🤣🤣🤣
یه داداش دارم از این بدشانس تر نمیشه ☺💔
😂😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز