در واقع از کل خانواده....
از لحاظ مالی همیشه تا جایی که میتونستن هوامو داشتن
اما به گند کشیدن روح و روانمو
به خصوص این اواخر مدام بدی هایی که از ۸ ۹ سالگی تا الان کردن یادم میاد و روز به روز منزجر تر میشم ازشون
شبایی میشه به پهنای صورت اشک میریزم با یادآوردی اون خاطره ها
دلم میخواد هر چه زودتر از این خونه برم و وقتی به درآمد رسیدم از لحاظ مالی و دکتر بردن و اینا هواشونو داشته باشم اما موقع عادی پامو نزارم تو این خونه