پای درد و دل مادرتون میشینید

یه مدته یعنی دو سه سالی میشه مادرم همش احساس میکنه بابام با کسی هستش (پدر و مادرم تو دهه ۶۰ سالگی هستن) و دوست و آشنای زیادی نداریم(هر دو از خانواده ی کم جمعیتی هستن ) رابطه مادرم با پدرم زیاد خوب نیست از اول خوب نبود مادرم دنبال توجه پدرم بود و بابام هم دنبال کار و تفریح خودش(البته یادمه قبلاً خیلی مسافرت میرفتیم کلی بعد از اینکه همه مون رفتیم ازدواج کردیم کمتر شد) خلاصه تا ما رو میبینه مدام از بابام بد میگه و فلانی رفته زن گرفته و بچه گرفته هر چقدر میای بحث رو عوض کنی دوباره میره خونه اول ..نه کاری از دستمون برمیاد نه چیزی (چیکار کنیم بریم مچ بابامون رو بگیریم که بعدش جنجال جدید به پا بشه ؟) هم دلم میسوزه میگم پای درد و دل ما نشسته الان که نه مادری داره نه کسی خب ما هم باید گوش کنیم بهش از اونور اعصابمون بهم میریزه تهش میشه دعوا نمیدونم چیکار کنم🤕😕