خانما شوهرم خوش اخلاقه
خونه و ماشین داریم
برام خرج میکنه طلا و ماشین میخره برام
۹۰ درصد مواقع میگه هرچی تو بخوای و تصمیماتو میذاره بر عهده ی من
اما رفیق بازه و یه دوره ی تقریبا یه ساله روزی چند ساعت تلفنی حرف میزد با زن دایش و کلی پیام و مدام تو تمام حرفامون اسم زندایشو می اورد
روزی هزار دفعه
مثلا میخواست کاری کنه عاشق زندایش شم و هر شبم با اونا بودیم
یه دوره ی دو سه ساله مخفیانه تماس و پیام داشتن
تو پیامای قبل ازدواج هم کلی پیام عاشقانه
الان بعد شیش سال جدیدا دیگه تموم شده اما قلبم پاره پاره شد روحم نابود شد
دیگه روحم مرده
دلم میخواد ترکش کنم اما شرایطشو ندارم