ما قرار بود یبار تو دوران نامزدی ی بار تنهایی بریم مسافرت ک واقعا خیلی دلم میخاست همیشه میگفتم شوهرم قبول کرد گفت بریم امروزبرگشت گفت خانوادمم بیاریم اونارم مسافرت ببرم خیلی وقت نرفتن خیلی ناراحت شدم مادر پدرش خیلی پیرن چ خوشی میخاد بگذره من میخاستم ی خاطره ۲ نفره بشه بعد شبیه خر کار میکشن ازم نمیتونم جلوشون کار کنم واقعا کوفتم میشه منتم میشه بردمت مسافرت
چاره چیه بنده خدا منم مثل توام
خب خواسته ات واضح بگو.
خیلی واضح به شوهرت بگو حرفاتو و بگو اونا با ما بهشون خوش نمیگذره ،بهتره مسافرت دوتایی باشه اگر مشهدی یا زیارتی رفتیم اونارم ببریم
میترسن یکی تون اون یکی رو بخوره.
بهش بگو عزیزم من حیلی دوست دارم با پدر مادرت بریم مسافرت ولی دوست دارم اولین سفرمون دوتایی باشه
انشالله سفر بعدی با هم بریم زیارت و...حالا خودت آب و تاب بده
من خانواده شوهرم واقعا مزخرفن وقتی باهاشون میریم پیک نیک یه لیوان آبم نمیارن هیچ تازه باید کلفتی هم کنی اصلا خوش نمیگذره
اصول بیرون رفتن همکاری باهمدیگه اس....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز