2777
2789
از خوندن تجربه اتون بسیار بسیار مشعوف و بهرمند شدیم.



مرسی
از همه که تجربه هاشونو در اختیار بقیه میزارن.



روابط ما هپم
فعلا مسالمت آمیز شده و البته با راهکارهای دوستان و با محبت بیشتر.




امیدوارم جواب بده.







***زندگی کن و بخند***فقط به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی میکنند***
نگفتید با همسری که دیر میاد خونه بعد ازغذا پای تلویزیون میخوابه باید چی کار کرد؟همسر که هیچی به فرزند هم توجه نداره
اصلا هم نمیتونه بشینه فقط دراز میکشه
لطف میکنه برای غذا میشینه فقط
CafeMom Tickers

CafeMom Tickers

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شکوفه بهار جان خواهش میکنم عزیزم.

شمیم جان حق داری، خیلی سخته، قبول دارم که رفتار و زندگی با این جور ادمها خیلی مشکله. ولی تو باید این رو بپذیری و قبول کنی که این مشکلی هست که تو توش دخیل نیستی و نمیتونی درستش کنی. ببین من این قسمت رو از صحبت های خودت کپی گرفتم
اینقدر حرف میزنه که جتی خود همسرم هم گاهی از این موضوع شاکیه!
ببین بالاخره ادم حقه باز رو همه میشناسن و میفهمن. تو به خودت و اعصابت زمان بده و دست از تلاش کردن واسه مقابله بر دار. به شوهرت بیشتر محبت کن و سعی کن که خونه رو براش پر از ارامش و زیبایی کنی یه خونه گرم و پر از محبت. به کارهایی که دوست داری برس. قدم اول اینه که خودت رو رها کنی و بدونی که طرف مقابلت کیه و ازش نباید انتظار خوبی رو داشته باشی از نظر من مهمترین قسمت همین قدم اوله
بقیش رو هم یواش یواش با هم حل میکنیم
به خودت اهمیت بده که لایق ارامش هستی و بعد به شوهرت و زندگیت
موفق باشی

عزیزم مرضیه جونم
امیدوارم که خدا فرزند گلت و شوهرت رو برات نگه داره و زندگیتون پر از خنده و شادی بشه
یه اعصاب فولادین هم از دست این مادر شوهرت بهت بده
عزیزم سیاست هات عالیهههههههه
بیا اینجا بازم واسمون بگو

زهره جان شوهرت خیلی خستست، عزیزم سعی کن که بچه رو زودتر بخوابونی حتی اگر باباش رو ندید عیبی نداره، تو این شرایط خودتون مهمترین
عزیزم وقتی که شوهرت دراز میکشه میتونی کارهایی که اون دوست داره انجام بدی مثل ماساژ دادن و......
میدونم که تو هم تنها بودی و ازش یه عالمه توقع داری ولی این به خاطر زندگیتونه

الهه ناز عزیز تو هم یه مدت شروع کن از شوهرت تو جمع تعریف کردن از خوبیهاش بگو و وقتی که از خودش تعریف میکنه تاییدش کن
این کارها رو بکن ببینیم چی میشه

دوستهای عزیزم خیلی همتون رو دوست دارم و خیلی ازتون یاد میگیرم
خوشحالم که تو این پیچ و خم های زندگی کنار هم هستیم
میبوسمتون
سمیه جون عزیزم خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه و به خودت و خانوادت عمر طولانی بده.وای که مادر شوهرت خیلی بدجنسه.حس میکنم به مراتب خیلی بدتر از مادرشوهر منه...خدا کمکت کنه عزیزم.ولی سیاستایی که پیش گرفتی خیلی خوبه و امیدوارم که زندگیت هر روز بهتر از دیروز باشه عزیزم.

راست میگی من حتی اگه بهترین عروس دنیا باشم اون دست از سرم برنمیداره.مشکل عمده من اینه که همسرم فک میکنه باید تلاش کنه تا رابطه ما خوب بشه و مشکل این رابطه خراب رو از من میدونه و وقتی مادرش پشت سرم حرف میزنه و من نیستم که از خودم دفاع کنم یقین پیدا میکنه که مشکل منم.

من باید اول رو شوهرم کار کنم تا به من بدبین نباشه در این مورد.

هل هل جان ممنون که مشکلمو جواب دادی.

باور میکنی اینقدر بخاطر این مسئله با خودم درگیری ذهنی پیدا کردم که شب و روز دارم تو ذهنم با مامانش میجنگم.صبح که از خواب پا میشم یاد حرفای مسخرش میفتم و همش درگیرم.

راست میگی باید بیخیال باشم.باید رو رابطه خودم و همسرم کار کنم.من فکر میکن اگه رابطه من و شوهرم درست بشه بقیه هم درست میشه.

فعلا تصمیم گرفتم با شوهرم راجع به این مسئله صحبت کنم.و بهش بگم دفعه بعد که مادرش خواست راجع به من حرفی بزنه .به مادرش بگه که برو به خود شمیم بگو.من از موضوع ون خبر ندارن و اونم نیست که از خودش دفاع کنم.پس بهتر اینه که حرفی زده نشه.

به نظرتون چه جوری بگم که هم ناراحت نشه و دلخوری پیش نیاد و هم حرفمو بزنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من فعلا کارایی که شما گفتید دارم انجام میدم
الان که خدا رو شکر اوضاعمون آرومه!
خیلی حرفای خوب و مفیدی نوشتید و من ازشون استفاده می کنم!
مادر شوهر منم در غیابم به شوهرم گله می کنه و هر وقت من به شوهرم میگم چرا ازم طرفداری نمی کنی خب؟
میگه من هنوز به تو اطمینان ندارم و ممکنه واقعا کار یا حرفی که اون میگه انجام داده باشی!
حرف شمیم جان واقعا درسته که ما باید اول روی شوهرامون کار کنیم تا اونا انقدر بهمون ایمان داده باشند که اگر راستی راستی مامانشو کتک زدیم، راحت بزنیم زیرشو و اونم باور کنه!
من با مامان پارسا موافقم
سه صفحه خوندم ولی دیگه تایپیک قبل نیست.شده صفحه مشاوره شخصی
دوستان عزیز خود منم خیلی وقتها تو تنگنا قرار میگیرم و نیاز به مشاوره دارم اما بهتر نیست بعضی دوستام مثل هل هل عزیز که به کمک دادن خیلی غلاقه دارن خودشون یه تایپیک جدید با عنوان مشاوره باز کنن.
من به شخصه اینجا میام تا سیاستایی که جواب داده رو یاد بگیرم اما با خوندن مشکلات دیگران و راه حل ها گیج میشم.
خوب تایپیک زدن که کاری نداره یه صفحه باز کن همه بیان مشکلاشونو بگن و شما راه حل بده.
مهسان جون

باهات موافقم ـ من پیشنهاد میکنم یه تاپیک مشاوره دربارهء مسائل خانوادگی مون بزنیم ـ دوستانی که نیاز به مشاوره های طولانی دارن اونجا مطرح کنن

واقعا ممنون مامان پارسا ، این روزها خیلی خیلی بیادتم ـ سیاست های لیست شده در وان نوتم کمکم کرد و به درد لحظه هام خورد

با حقیقت باید زیست. امّا، واقعیت را ـ تنها ـ باید دانست.
تا حالا سیاست های زنانه ای یاد گرفتیم این هم فشردهء اطلاعات این چند وقت مهربونای با سیاست
یادمون نره که :



1- همیشه شما اول ازش خداحافظی کنید (شما پیشنهاد خداحافظی بدین)

2- سعی کنید بدرقه اش کنید (خیلی خوب و مؤثره)

3- همیشه بگید چشم ولی کار خودتونو بکنید

4- هیچ وقت بد خانوادشو پیشش نگید!

5-گاهی اوقات نادیده بگیریدش

6-همیشه پس انداز داشته باشید (هر چند ناچیز)

7- سعی کنید با خانواده شوهر محترمانه رفتار کنید اما فراموش نکنید خودمانی نشوید!!! (تماس بگیرین گاهی کوتاه حالشونو بپرسین حتی در نبود شوهرتون......)

8- نذارید لطفتون وظیفه تلقی بشه

9- هیچ وقت ارزش کارتونو با حرفایی مثه (نه بابا کاری نداشت!! ...کار مهمی نبود!!... کاری نکردم....) کم نکنید فقط یه لبخند مهربون کافیه!!!!!!!!!

10- مادری نکنین بگذارید همسر بودن و همسر داشتن رو حس کنه ( گم شدن سوییچ ناهار نخوردن جا گذاشتن کت و ...) عزیزم مثل مادر شوهرت لباس نپوش مث اون آرایش نکن تو زنش باش همین

11-همیشه عاشق باشین اول عاشق خودتون بعد شوهرتون(اما کاری کنین اون نفهمه اول عاشق خودتونین)

12- نکته مهم خانومای عزیز دقت کنین ببینین توی زندگیتون که مثل یه قایق میمونه هردوتاتون دارین پارو میزنین یا یکیتون (اگه دوست دارین خودتونو پیدا کنین دست از پارو زدن بردارین ....تا ببینین اونم پارو میزنه
مثلا دیگه هی بهش زنگ نزنین حالشو بپرسین شما همش اول بهش اس میدین... شما بهش میگین بیا برین فلانجا
شما براش کادو میخرین
سر غذا شما بهش تعارف میزنین قسمت خوب غذا رو براش میذارین
توی جمع شمایین که همش میگین بیا پیش من بشین)

13- آدم هر چه پرتذکرتر > کم تاثیرتر

14-لطف بی اندازه ......................> انتظار بی اندازه

15- توی س.ک.س پیشقدم نشو اصلا عمرا 2 یا 3 ماه درمیون عین این زنای توی فیلمای اونجوری خودت برو پیشقدم شو البته پیشقدم واقعی نشون بده خیلی هاتی

16- در بقیه زمانها با دست پس بزن با پا پیش بکش

17- موقع س.ک.س چوب خشک نباش حرف بزن بخند شوخی کن حتی بعضی حرفای زشتو بزن ایراد نداره خجالت نکش شوهرت خوشش میاد مطمئنا

18- گاهی مردا میخوان تنها باشن میرن توی خودشون لازم نیست هی بری بپرسی چیزی شده ؟؟؟؟ من کاری کردم؟؟؟؟؟؟ تو بیخیال شو برو سروقت کارات .....همین که ببینه تو خوشی خیالش از بابت تو راحت میشه بعد خودش برمیگرده

19- دعوا نمک زندگیه .....اما یاد بگیر حرمت طرفتو تو دعوا حفظ کنی .... حرفتو بزن داد بزن گریه کن قهر کن اما توهین و ناسزا نه حرف از طلاق و ... نزن بعدها شوهرت هم ازت یاد میگیره خیلی از کارا رو ما به شوهرامون یاد میدیم

20- یاد بگیر اولا تو جمع دعوا نکنی ......حتی تو زمان قهر مهمون میاد یا خصوصا جلوی خانواده شوشو اصلا باهاش گرم بگیر اما وقتی همه رفتن ادامه بده البته اگه هنوز عذرخواهی نکرده و ...

21- توی دعوا بیشتر از وازه من استفاده کن نگو تو....مثلا بگو من ناراحتم بهم اینو گفتی نگو تو منو ناراحت کردی

22- سر دعوا نگو "همیشه" تو اینکارو میکنی بگو "گاهی" ...




تقریبا همهء نکاتی مامان پارسا جون (بخشی اش رو از نوشته های مامان پارسا کپی کردم چون بیان شون خیلی خوب بود و بهتر منظور رو می رسوند) از ابتدای تاپیک تا الان یادآوری کردن و با کمک بقیه ء دوستان بهشون رسیدیم و واقعا واقعا مؤثر و کاربردی هستن ـ هر کدوم رو انجام دادین نتایجش رو هم بنویسین تا استفاده کنیم و ببینیم سیاست ها ر شرایط و موارد مختلف چطور جواب میدن

با حقیقت باید زیست. امّا، واقعیت را ـ تنها ـ باید دانست.
مهسان جون
ادمها متفاوتند
یکی مثل مرضیه جان وقتی از روی لیست میخونه میتونه بهش عمل کنه و به دردش بخوره
و دیگری مثل خود من تا مثال و گفتگویی در این مورد نشه نمیتونه از ایده ها استفاده کنه
خدا رو شکر میکنم اگر تونسته باشم کمکی کرده باشم
حالا من از شما خواهش میکنم که بیای و از سیاست های خوب زنانه ات برامون بگی تا ما هم استفاده کنیم و من هم از همین الان خواننده خاموش این تاپیک میشم تا دوستای گلی رو مثل شما اذیت نکنم
ممنونم
هل هل:::


مبادا ساکت شی

تو همراه تقریبا همه ی ما بودی توی این مدت و ممنونتیم.
جالبه که من 90 در صد این سیاست ها رو به کار بردم اما این مرد معلوم نیس دقیقا چی می خواد:)))

همیشه می گفت نون رو از فریزر در نیار که بزاری اون توستر گرم شه من نون تازه می خوام فریزیری نمی خوام .بزارش توی جا نونی فردا صبح بخوریم
(معمولا من صبحها دیر بیدار می شم چون قرص خواب استفاده می کنم به تجویز دکتر)
امروز سر ناهار می گه چرا نونو گذاشتی توی جا نونی ؟

گفتم بابا مگه نگفتی بزار جانونی ؟ منم گذاشتم .گفت اینکه تقریبا بیات شده .گفتم منم که بهت همینو می گفتم ....اخرشم نفهمیدم نون از جانونی می خواد یا فریزر یا باید برم هر روز صب واسش نون بخرم؟!!
آب را گل آلود می کنند ، تا عمیق به نظر رسد. نیچه
شوشوی من بیکاره بعدا یه تاپیک میسازم مفصل توضیح می دم زندگیمو
من مدام غر میزنم و تیکه میندازم
آخه من یه درآمد کمی دارم تقریبا + کمی پس انداز اینا رو خرج می کنیم
بیچاره همش باید بگه سبا مثلا 5 تومن بده سبا 3 تومن بده
من خیلی تیکه مندازمو غر می زنم دست خودم نیست دلمم واسش میسوزه ها دوس ندارم بی پول باشه اما وقتیم پول می دم بهش تا شب غر میزنم
چیکار کنم
پشیمون شدم
سیاست یادم بدین که هم از دلش در بیارم هم دیگه غر نزنم
احتمالا تا بعد عید که کارش مشخص می شه بیکار باشه
ضمنا داره واسه فوق هم درس می خونه
بچه ها به من ایمیل نزنین من پسووردمو گم کردم!! اگرم راهکاری بلدین پسووردمو پیدا کنم بهم خبر بدین
هل هل جان و دوستان دیگه
ما اینجا جمع شدیم تا مشکلی از مشکلاتمونو حل کنیم و کارهای +یاد بگیریم .بهتر نیست یه کم لحنمونو ملایمتر کنیم و ظرفیتهامونو بالا ببریم و از هم زود دلخور نشیم؟
هل هل جان عزیزم شما دوست خوب مایین و ما خوشحال میشیم از نظراتتون استفاده کنیم.
حالا از همه یاین حرفها گذشته تاسیس یه تاپیک مشاوره فکر خوبیه.من اگه تخصصی داشتم در این زمینه حتما این کارو میکردم.ولی یکی بخاطر اینکه نظراتم صرفا از روی تجربه شخصیه و یکی هم بخاطر اینکه نمیدونم فرصت میکنم مرتب بیام و تاپیکو مدیریت کنم یانه.حالا اگه دوست دیگه ای این آمادگی را تو خودش میبینه شروع کنه ما هم همراهیشون میکنیم.
مرضیه جان،هل هل جان و بقیه ی دوستان فعال دست کی بالا؟
هل هل ؟!؟!؟! ......

عزیزم ؟ این حرفا چیه ؟ نظر هر کسی برای خودش محترمه

موافقم که آدم ها متفاوتند ـ صفحات ابتدایی تاپیک همهء دوستان مشکلشون رو مطرح می کردند و بدنبال سیاستی زنانه برای حل مشکل بودن ـ توی همهء تاپیک ها گفت و گوها و بحث ها دور شدن از مبحث اصلی طبیعیه ( موضوع غیر قابل حل یا اتفاق خاصی نیست که خودمونو ناراحت کنیم) من هم اون روزها تجربه ها یا به قول بعضی از دوستان مشاوره های شخصی رو خوندم تا متوجه شدم که پارو نزن یعنی چی؟ زودتر خداحافظی کن یعنی چی ؟

فکر نمی کنم مهسان جون یا بقیه ء مامانا و خانوما یک چنین بازخوردی رو قبول داشته باشن ، برای هر جمعی اختلاف نظر پیش می آد ـ حضور داشته باش و نظراتت رو بده ـ اگه یک نفر نه دو نفر ، حالا چون توئی و دوست دارم (فقط تو ها!) سه نفر بگن داری اشتباه میکنی ، این روش درست نیست هل هل جونمون رو Delete میکنی ؟

با حقیقت باید زیست. امّا، واقعیت را ـ تنها ـ باید دانست.
آبی آبی آرامش عزیزم

من هم مثل شما اصلا اصلا هیچ تخصصی درباره ء زندگی و مشاوره و روانشناسی و .... ندارم ـ همهء نظراتم تجربی هستن البته تجربهء خودم دربارهء "یک" زندگی ( اونهم زندگی 8 سالهء خودمه) که جامع و کامل نیست ـ خیلی دوست دارم تاپیکی در این باره باشه ولی متاسفانه مدیریت بلد نیستم و گاها یک هفته میشه که به نی نی سایت سر نمیزنم
البته اشکالی هم نداره مشاورهء تخصصی در بین نباشه ، همین چند وقته با همین مشاوره و راهنمائی ها خیلی هامون به یه نتایجی رسیدیم که خوب بوده
با حقیقت باید زیست. امّا، واقعیت را ـ تنها ـ باید دانست.
سلام خانوما. امیدوارم هیچ کی هیچ مشکلی نداشته باشه و اگه هم داره حل بشه ....
خانومی که اسم هم نداری میخواستم بگم یه جوری با زبون خوش از شوهرت بخواه بیشتر برای شما وقت بذاره تو خونه. یا اینکه خودتو بایه کار هنری تو خونه سرگرم کن که تنهایی رو نفهمی عزیزم.



میخواستم منم از درد دلام یه کم بگم . خانواده همسر من همیشه سعی می کنن در ظاهر خودشدنو خوب نشون بدن در حالی که خیلی کم به فکر من و بچم هستند... من رو خبلی دلخور میکنند...... مثلا مادرشوهرم بره تمام نوه های دختریش یه بافتنی بافته ولی بره بچه من نبافته ...خونشون نزدیک ماست و هر وقت میخواد سرزده میاد خونه ما و من هم با بچه کوچیک یه وقت زندگیم بهم ریخته و خجالت میکشم....انقدر بره دختراش کارا میکنه دریغ از یه کدومش که بره من بکنه....
خیلی دلم پره از دستشون.... به شوهرم هم نمیخوام دیگه بدیشونو بگم ولی دلم میترکه اگه بره شماها هم نگم.....
تازگی که میاد منو قشنگ با حالت دعوا چرا بچه جوش زده و چرا لباس کم میپوشونیو.... بازخواست میکنه.
باور کنین دیگه پام نمیکشه برم خونشون فقط به خاطر شوهرم که ناراحت نشه میرم....
میشه اگه راه حلی میدونید کمکم کنید؟
بزرگی ما به هدفی است که در سر داریم و آن را می جوییم.
شما اکنون چه هدفی در سر دارید؟ به همان میزان عظیم هستید.......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز