2777
2789
میدونم که خیلی بیربطه ولی میخوام که این رو بیان کنم
دوستای عزیزم
نمیدونین cheghadr از داشتنتون خوشحالم و از این hambastegie زنانه ای که بینمون وجود داره لذت میبرم
بهترینها رو برای تک تکتون ارزو میکنم و امیدوارم که همه مون در کنار هم و با هم رشد کنیم

عاطفه عزیزم از نظر من هر chi مشکل داری روی یک کاغذ بنویس و اونها رو تقسیم بندی کن
مشکلاتی که حلشون کوتاه مدت انجام میشه و اونهایی که حلشون بلندمدت
مشکلات کوتاه مدت مثل این که هر دفعه که میخوایم بریم بیرون خواهرشوهرم ما رو همراهی میکنه
مشکلات بلند مدت مثل مساله خونتون
به نظرم با صبر و حوصله از مشکلات کوتاه مدتت و یکی یکی شروع کن
فایده این کار اینه که هم خودت سر در gom نمیشی و هم این که وقتی یک مشکلت به امید خدا حل شد کلی energy بیدا میکنی
بازم سوالی داشتی در خدمتم


برنز طلائی عزیز نمیدونی cheghadr از طرز بیانت خوشم میادو ندیده بهت ارادت دارم

نیلوفر جون خیلی خیلی خوشحالم agar تونسته باشم کمکی کرده باشم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

به جای داد و بیداد احساسمون را بیان کنیم
تحدید نکنیم
دنبال صلح باشیم نه دعوا
عیبها را تعمیم ندیم (نگیم همیشه بگیم گاهی یا چند دفعه )
مطالب را منحرف نکنیم
از پیشنهاد نترسیم
کار هنری انجام میدم :چرم دست دوز ، نمدی و ... با قیمت منصفانه وبلاگhttp://termeart.blogfa.com/ تاپیک نی نی سایت http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1039331&postID=40558103
خاطرات منفی گذشته را نبش قبر نکنیم اما از خاطرات مثبت انرژی بگیریم
حرف شوهرمون را قطع نکنیم چون آقایون مهارت کلامی ضعیفی دارن و اگه رشته کلام از دستشون در بره جمع کردن دوباره براشون خیلی خیلی سخته
از حالتهای غیر کلامی منفی استفاده نکنیم (مثل ابرو بالا انداختن . یا پوز خند زدن )
به حالتهای چهره توجه کنیم
کار هنری انجام میدم :چرم دست دوز ، نمدی و ... با قیمت منصفانه وبلاگhttp://termeart.blogfa.com/ تاپیک نی نی سایت http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1039331&postID=40558103
مرسی که جوابمو دادید
مشکل اینجاس که مادر شوهرم خونه دارن اما خونشونو اجاره دادنو با ما اومدن مستاجری تا وقتی که دوتاییمون یه خونه 2 طبقه یکجا بگیریم!
و این که شوهرم به هیچ وجه راضی نمیشه که از مامانش دور باشیم
در ضمن مامانمم یه 4 راه با من فاصله داره و تقریبا هر روز میبینمش
اینکه راضی نمیشه از مامانش دور باشیم به مسئولیتی که نسبت به اونا داره برمیگرده و اینکه نمیرسه هر روز به اونا اگر از ما دور باشن سر بزنه و اینکه من تنها نباشم که من اصلا اینو دوست ندارم و واقعا تنهایی رو بیشتر می پسندم تا این که با مادرشوهرم باشم
من شرایط اونا رو درک میکنم اما اونا نمیخان یکم به فکر من باشن که منم دلم دارم و میخام جوونی کنم
شاید شوهرم بتونه به خاطر اونا از جوونی و خاسته هاش بگذره اما من نمی تونم و این حقو دارم که آزاد باشم
حالا با این شرایطی که گفتم به نطر شما راه کاری هست؟
سلام ممنون از تاپیک خوبتون و راهکاهای عالیتون
اگه امکانش هست یه چکیده از این مطالبتون برای من تنبل بزارید این همه صفحه خیلی زیاده دلم اب میشه تا همشو بخونم البته خواهم خوند اما الان ولع دارم از همش سر دربیارم
و یه سوال چرا بعضی از دوستان اینجا فارسی و فینگلیش مینویسن؟قانون خاصیه که من خبر ندارم؟
CafeMom Tickers

CafeMom Tickers
عاطفه::


به نظر می رسه بنیان ِ این بخش از زندگی مشترکتون بد تعریف و اجرا شده از اول.
خیلی صریح وآروم از شوهرت بخواه مامانش برگرده خونه ی خودش و تو هم نزدیکی هر دو مامانها خونه اجاره کن. این حق طبیعه تو هس که بخوای مستقل باشی.
بهش بگو یه شب درمیون بره و به مامانش سر بزنه بعد جدا شدن و هر روز زنگ بزنه.
اگر حس می کنی تا این حد وابسته ست شاید بهتر بود از اول زیر بار این ازدواج نمی رفتی .حالا که رفتی درستتر بود از اول یه فکری برای این دام چاله می کردی .خیلی تیزهوشی می خواد که خونه ت رو اجاره بدی و بیخ دل بچه ات زندگی کنی:) عجب مادر شوهر دور اندیش و زبلی:)
بازم می گم با چند* تا مشاور وقت مشورت بگیر.
آب را گل آلود می کنند ، تا عمیق به نظر رسد. نیچه
من با خانواده شوهرم تو یه مجتمع زندگی میکنیم حالا به علت مشکلاتی که برامون پیش اومد با خواهراش و کلا خانواده اش میخام از اونجا بریم اما نمیدونم چه سیاستی بکار بگیرم که با دلخوری نباشه و با زیرکی هر چه تمامتر بریم از اونجا ؟؟؟


تو رو خدا ساستتون در این موزد چی ؟/
خداوندا پناهم باش .بهترین را نصیبم کن
سلام به همه ی دوستای گلم.قدیمیا و جدیدها.
برنز طلایی عزیز
پستهاتون خوندم.مشکل شما احتمالا با دخالت مشاور و حضور هر دوتون نزد ایشون قابل حله و حضور هر دو نفرتونو رو میطلبهو اگه ایشون با شما همراهی نکنند کار شما دشوار میشه.با دیدی که من از شما پیدا کردم.(پستهاتونو تو تاپیک خود آرایی و... میخوندم)گمون نمیکنم شما برای همشسرتون کم گذاشته باشید.البته از خلالل صحبتهاتون احساس کردم که گاهی هم براشون مادری میکنید .میگفتید تا کرم مرطوب کنندش رو حواسم بهش هست که پوستش خراب نشه.اما من این احتمالو میدم که ایشون از جمله مردهای سرد مزاج باشن که بررسی علتش کار ما خانمهای در جستجوی سیاست نیست.
مامان محدثه جان
ممنون از مطالب مفیدت.بازم ادامه بده خانم گل.
زهره جون
خوش اومدی.عزیزم این که برخی از دوستان فارسی و فینگلیش مینویسن بنا به سلیقه خودشونه و گاهی بعضی از کلملت رو که میخوان روش تاکید بذارن فینگلیش مینویسن.البته این برداشت منه.
در مورد نظرسنجی
من موردی را سراغ دارم که خانم به همسرش اجازه میداد در حضور خودش مواد مخدر مصرف کنه.و وقتی با انتقاد خانواده همسرش مواجه میشد میگفت شوهرم تو خونه باشه و جلوی خودم اینکارو بکنه بهتر از اینه که بره جای دیگه و از خونه رونده بشه.الان بعد از 15 سال دیگه شوهرش نمیتونه مواد رو کنار بذاره و زندگیشون تحت الشعاع همین مسئله قرار گرفته و دائم تو دعواهاش به شوهرش سرکوفت میزنه من دارم با تـــــــــــو که معــــــــــــــــتادی زندگی منیکنم..الان دیگه خود خانمه نمیتونه شوهرش رو راضی کنه که ترک کنه.چند بار هم اقدام به ترک کرده اما موفق نشده.
مسئله مشروب هم به نظر من همین حالت رو داره .اما جنبه سیگار فرق میکنه.
به نظرم نباید کار یکرد که مردها از خونه فراری بشن اما در این زمینه ها هم نباید احساس کنند میدون براشون خالیه که هر کاری خواستن میتونن انجام بدهن اونم با این توجیه که تو خونه خودشونه و کنار همسر خودشون.از طرفی هم بعضی از مردها اگه زیاد حساسیت نشون بدی روی انجام یه کاری لجبازی میکنند و همون کارو انجام میدن.
پس در این مورد با زیرکی کامل باید رفتار کرد.اما کار اشتباه اشتباهه.چه توی خونه چه بیرون خونه.
من بیشتر با مامان پارسا موافقم.
حرف مامان پارسا رو می پذیرم و باهاش موافقم ـ من تجربه ءزیادی ندارم ـ بهتره رفتارمون جوری نباشه که جای دیگه ای رو به خونه ترجیح بدن ـ از طرفی نباید اونقدر هم مشوق بعضی کاراشون بود که خونه رو با جای دیگه ای اشتباه بگیرن و کنار همسرشون که هستن ....

برنز جونم الهی بتونی این شرایط سخت رو مدیریت کنی

هل هل جون ، من هم از اینکه توی این تاپیک کنارتونم خوشحالم یاد می گیرم ، شاد میشم و غصه هامو از یاد می برم ، از حضورت و راهنمائی هات ممنونم بوسسسس
با حقیقت باید زیست. امّا، واقعیت را ـ تنها ـ باید دانست.
عاطفه جان
در شرایط فعلی نه میتونی با شوهرت و خانوادش بجنگی نه به زورذ اونو وادار کنی که خونتونو مستقل کنید.اگه تونستی با ملایمت راضیش کنی که خونه مستقل بگیرید که مشکل حل میشه که بعید میدونم چون بقول برنز طلایی عزیز خیلی زیرکی میخواد کسی خونشو اجاره بده و بیاد با پسرش خونه بگیره.
از طرفی هم چون پدر همسرت فوت شدن شاید از نظر روحی و مالی نیاز دارن که پیش پسرشون باشن گرچه باید مراعات شما را هم بکنند که نمیکنند .و همیشه با شما میان بیرون و نمیذارن تنها برین جایی.
بنظ من یه مدت این روش رو در پیش بگیر ببین چه نتیجه ای میده.البته با صلاحدید خودت:
با خانواده شوهرت بیشتر گرم بگیر .در غیابشون با همسرت از این بگو که چقدر دوستشون داری و به چشم خانواده خودت بهشون نگاه میکنی.وقتی هم دارین میرین بیرون ازشون بخواه بیان تا با هم خوش باشین.در طی اون زمانی هم که بیرونید سعی کن بهشون خوش بگذره و هم شوهرت و هم مادرش احساس کنند از اینکه با همین خوشحالی.
بعد از یه مدت یه بار بهش غیر مستقیم بگو وای چه لذتی داره آدم با شوهرش تنها بره بیرون و دوتایی خوش بگذرونند.و یه مثالهایی از اطرافیان براشون بزن که مثلا فلانی همیشه برای استقلال زندگی پسزش خیلی ارزش قائله .آفرین.با اینکه عروسش هم خیلی از اینکه با اونها باشه لذت میبره اما خود اونها میگن بالاخره شما زن و شوهر جوونید یه وقتایی دوست دارین با هم تنها باشین.و کاملا در لفافه بگو.
بعد که ذهنش آماده شد یه بار بهش بگو عزیزم فکر نمیکنی خالی از لذت نباشه اگه گاهی دونفری بریم بیرون؟
من معتقد به روش با پنبه سر بریدنم تا نظر دوستان چی باشه.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز