2777
2789
اره منم گفتم که واقعا سخته اما دونستنش بهتر از ندونستنشه ضمنا من چون دیگه سن کمی ندارم و حسابی پخته شدم احتمال میدم بتونم این سیاستها رو پیاده کنم چون زن داداش منم سن بالا بود که ازدواج کرد و خیلی ازین سیاستهایی که گفتمو داره خوب اجرا میکنه خوبم جواب داده.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دوستهای gole با سیاست
خانمهای gol یه نکته لی به ذهنم رسید و اونم اینه که بهترین سیاستها اونی هست که هممون از اجرای اون توسط زن برادرهامون هم خوشمون بیاد یعنی سیاست هایی که وقتی زن برادرامون با مامان بابامون به عنوان pedar شوهر و مادرشوهر انجام میدن یا با برادرمون به عنوان شوهر
Agar یک کاری رو از سمت اونها nemipasandin با شوهرتون و خانوادش هم انجام ندین
منم زودتر تلفن قطع کردن انجام دادم نتیجه اش خوب بود.راضیم.بعد محرم هم دارم با دو تا از دوستام میرم مسافرت این اولین سفرم با دوستامه.شوهرمم دنبال اینه یه مسافرت واسه خودش جور کنه ازم کم نیاره.
یه ساله میخاستم ببرتم سفر انقدر نبردم که خودم داره میرم.بدیش اینه که یه هفته ایه .طولانیه.
سلام مهسان جون

افرین به شما. درطول مسافرت یادت باشه بهش زنگ بزنی و از احوالش بپرسی که ایشون هم همین کارو یاد بگیره و وقتی رفت شما نگران نمونی . زیاد هم واسه یک هفته غذا و اینا درست نکن بذار نبودت توی خونه کاملا نمود پیدا کنه یعنی قشنگ ببینه و متوجه بشه جات چقدر خالیه.
پیشنهاد می کنم برای سفر ایشون هم خودت رو مشتاق نشون بده که یه موقع این قضیه یه راه نشه که بدونه اگر روزی بدون شما بره مسافرت شما ناراحت می شی. اگر خانواده همسری مشکل ندارن و باعث ازار نیستن که خوب خدا رو شکر بره همونجا غذاشو بخوره وگرنه درصورتی که مامان نزدیکن یا شرایطش رو دارن کاری کن غذا براش بفرستن که خیلی تو چشم میاد. اگر هم صلاح دونستی با یکی از همسایه های مطمئن هماهنگ کن بگو این کارو بکنن.
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx
سلام به همگی

درخصوص یه موضوع لطف کنید و راهکارهایی که به ذهنتون می رسه رو بگید: یکی از نزدیکام یه خواهر شوشو داره که خیلی اخلاقای خاصی داره همسن و سالن تقریبا البته عروس کوچکتر از خواهر شوشو. این خواهر شوشو هر چند وقت یکبار با شوهر ایشون تماس می گیرن و به بهانه های مختلف تقاضای پول می کنن! و اگر هم پول و نگیرن میان و می دزدن!!!!!!!!
هر دو تا خانواده می دونن ولی کسی نمی تونه کاری بکنه. اقای داماد خیلی زحمتکشه و درامدش به خانمش و خودش به زور می رسه چه برسه به خواسته های دیگران. من تنها پیشنهادی که دادم این بود که نزاره بیاد خونش و اگر اومد همه چیزشو قایم کنه ولی خودمم می دونم که نمی شه. طرف خواهر داماده نمی شه که بگی نیاد یا نمی شه که همه چیو قایم کرد چون حتی چیزای بی ارزشو می دزده که بنده خدا پسره خجالت بکشه جلوی زنش و پنهونی به خواهرش پول بده که اینم مقدور نیست چون وضعشون خوب نیست. وقتی گفت کلی ناراحت شدم ولی نمیدونستم چیکار می شه کرد.
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx
mari ممنون از راهنماییت در مورد مشکل دوستت بنظرم با شوهرش صحبت کنه و بگه حساب اون از خاهرش جداست و اسلا از کار خواهرت خجالت نکش.در مورد خواهره هم باید خود آقا داماد از بابا و مامانش کمک بخاد.
منم اولش خیلی رو این قضیه اصرار کردم که پسره با مادر پدرش صحبت کنه اما نمی دونم چرا هر چی ایشون گفته اقا گفته نمی تونم!!!
شاید به من کامل قضیه رو نمی گه؟ حقیقتا یک جوریه که ادم مغزش هنگ می کنه. می دونی امروز چی به فکرم رسید؟ گفتم شاید حسادت می کنه به اینکه این ازدواج کرده؟ گفتم یه جوری بهش برسون که اگه یه روز ازدواج کردی به خانواده همسرت می گم!!
می دونین چی گفت: گفت یه بار به همسرم گفتم ولی همسرم غمگین شد، گفت تا امروز از روی تو شرمندگی کشیدیم بعد از ازدواجش باید سرمون پیش اونا پایین باشه!! من گفتم که مشکلشو اینجا اعلام میکنم و اگر کسی راه حلی به ذهنش رسید لطفا کمک کنید چون من تند تند میام و سر می زنم شاید کسی بتونه کمک کنه. راستی من هر چی گفتم چرا مشاور نمی بریدش گفتن نه؟؟؟؟؟!!!!!! فکر می کنم چیزهایی هست که روش نمی شه به من بگه.
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx
سلام خانمای با سیاست
من یه مشکلی که دارم اینه که تا حالا هر وقت شوهرم معذرت خواهی کرده زود بخشیدم حالا طوری شده که گاهی بی توجه به نظر من کارخودشو انجام میده و در جواب اعتراض من میگه اشکال نداره بعدا از دلت درمیارم
لطفا کمک کنید خانمای با سیاست
کار هنری انجام میدم :چرم دست دوز ، نمدی و ... با قیمت منصفانه وبلاگhttp://termeart.blogfa.com/ تاپیک نی نی سایت http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1039331&postID=40558103

برنز طلائی
پست ها: 449
عضویت: 30/7/1391

1391/8/30 2:24 ق.ظ

حالا بشنوید از من::



9 سال پیش ازدواج دومم رو کردم با همسرم .(ایشونم ازدواج دومشه).سال اول انگار هنوز توی شوک طلاق از همسرش بود (کلا محتاط و حتی ترسوست توی مسائل دادگاهی و دعوا و....گمونم عمرا نتونه توی دعوا کسی رو بزنه البته جایگاه اجتماعیش هم این اجازه رو نمیده .دندان پزشکه (نمی ونم باقی دندون پزشکها چرا انقدر مایه دارن و ما هیچی نداریم.البته شوهر من شم تجاری خوب نداره .اما نکته اینجاس که برای بقیه که ابراز نظر در خصوص خرید و فروش و سرمایه گذاری می کنه طرفها پیشرفتشون عالی می شه)
هیچ وقت هم حرف من رو چه با ادا و اطوار بگم چه با صدای بچه گانه چه جدی چه داد بزنم قبول نمی کنه در این امور و می گه تو هیچی حالیت نیس(از قضا نتییجه معمولا همونی می شه که من گفتم)
خلاصه .من سال اول مدام آرایش کرده و یه روزهائی حتی توی خونه با بیکینی می گشتم(البته نه هر روز که از دهن نیافتم).آشپزی خوب و خونه مرتب و ابراز نگرانی و جویای احوال خواندوادش شدن (خخانوادش مذهبی ان و مخالف من بودن خودش معمولیه نه اون وری نه اینوری).
مرتب شیو می کردم نواحی ممنوعه رو(ببخشید) و همیشه هم ما پیش می زاشتم واسه س.ک.س.اونم غالب اوقات راغبتی نداشت و به ندرت ته دلش مایل بود.همیشه بهونه می اورد که (بازم معذرت) تازه شیو کردی اما یه قسمتهائیش تیغ داره یه ریزه .اذیت می شم به خاطر این نمی خوام سکس کنم.بعد که شیو نمی کردم می گفت چون شیو نکردی نمی خوام سکس کنم(اصلا تحمل موم و اپیلیدی ندارم و بدنم آلرژی میده)
مدتها گذشت من دیدم این اصن فرقی انگار براش نداره.
خلااااصه الانا دیگه به ندرت تو خونه آرایش می کنم .معمولا تاپ تنمه (یا حتی زیر پوشهائی که شبیه تاپ هستن) و شورت .موهامو که بلنده جمع می کنم .
گاهی می گه فر کن با بابلیس اما می دونم بهونه هاش تمومی نداره:)
همیشه موهام بلو بلکه.دو سال پیش به خاطر ش رفتم دکلره ی سنگین کردم موهامو و یه مدت مسی /عسلی /دودی زیتونی بود موهام.بعد که گفتم موهام کم جون شده به خاطر دکلره گفت من که گفته بودم مواظب موهات باش چرا رفتی رنگ کردی؟؟؟؟:))) در حال که خودش همیشه مصر بود عوض کنم رنگشو.
حالا مورد اصلی که شاخه الان می خوام بنویسم اونم اینکه::
ما سه ساله سکس نداریم با هم.حرفشم تقریبا نمی زنیم با هم دیگه.گمونم نه دیگه اون روش شه بیاد سمت من نه من روم شه برم سر وقت اون.زمان زیادی گذشته و تقریبا دیگه هیچ کدوم حوصله شنیدن همون حرفهای قبل و بهانه ها ش رو نداره /نداریم.
این بود انشا ی من:))




پی نوشت::



در انتها لازمه بگم کاملا با ناردونه موافقم و بستگی به آدمش و طرف آدم داره.
خیلی اوقات (گمونم ریشه اش در نداشتن پدر /برادر/خواهر و حمایت از طرف درجه دوهای خانواده بود) سعی کردم خیلی خرج تراشی نکنم و خیلی جاها کوتاه بیام.اما اون سفرهای خارج خیلی زیلدی رفته و فقط یه بار من همراش بودم(کنگره و سمینارو برای گرفتن سرتیفیکیت می رفت) سعی می کردم نرم تا خرج تراشی نشه (البته کلا حال سفر طولانی ندارم .اینم کمی بهونم بود!)اما نتیجه اینکه به طور ات.پومات من رو محق در داشتن اتومبیل و ....نمی دونه.
تازه گیهام که بند کرده چرا وقتی من و مامانت حرفمون شد مامانت داد کشید و دیگه نمی زاره مامانم بیاد خونم.
مادرم کسی رو نداره نه بچه دیگه ای نه پدر و مادری نه خواهر برادری نه فامیلی توی این شهر غریب.مسن هس و بیمار.قلبش بزرگ شده ، ریه هاش مشکل دارن، افسردگی داره و....


هر کی هر چی می خواد بگه .با تمام اکتیو بودن و بگو بخند بودن و قربون صدقه شوهر و....رفتن می گم که::


با عرض معذرت البته::


ریدم تو دهن شوهر خوب تا واسه بدش عبرت باشه!!!




-







من مشکل توی سکس نداشتم ،همسرم میل به رابطه نشون نمیده.روانکاوی که باهاش صحبت کردم هم متعجبه( با توجه به اینکه ظاهر من رو دیده و شناخت نسبی ازم داره)
در این خصوص من چیزی کم نذاشتم .
به هیچ وجه زن بی تجربه ای نیستم در این مورد(این نظر من نیست نظر بوی فرندهائی ه که سالها پیش داشتم)

سهای عزیز متوجه منظورت نشدم.همسر من انسان تو داریه و بهانه گیر(به نظر می رسه این یه ویژه گی خانواده گی باشه در اون.به عبارتی ژنتیک دخیله).نه علاقه ای به پیش مشاور رفتن داره نه به راهکاراشون (با توجه به اینکه خودش هم پزشکه) .
مردان زیادی رو دیدم /شنیدم که سالها با همسرشون رابطه جنسی نداشتن/ندارن چون یکیشون سر دمزاج بوده یا در اثر یه شوک دچار این سرد مزاجی شده اما مرد مسئول تام زندگیشه و محوریت رابطه اشون ، برنامه ریزی برای آینده شون ، و... سکس نیست (با اینکه مرد به شدت مایله زنش میل جنسی نشون بده "حالا بماند که در رختخواب خوش سکس خواهد بود یا نه ")
من به دادن فضا توی زندگی مشترک معتقد بودم و هستم و با توجه به اینکه به جامعه ی نویسنده گان و مترجمین تعلق دارم این سویه ی رابطه برام قابل احترام بوده و هست.
کلا کاراکتر خونگرم ،صمیمی دارم .این می تونه مشمول خوشامد گوئی به همسر، بدرقه اش ،ست کردن لباس هاش ، نگرانی در خصوص اینکه به پوستش مرطوب کننده زد یا نزد مبادا که سرما آزارش بده ، و تعریف ازش توی جمع یا وقتی تنهائیم.... خودش هم معترفه که من نه اهل کش دادن بحث هستم نه کینه ای هستم و اگر اشتباهی کنم به راحتی عذر خواهی می کنم .اوقاتی که مشکلی برای خونوادش پیش میاد نگران اشون هستم و پیگیر رفع مسئله شونو....
الان که فکر می کنم می بینم هر بار حرف اومدن اقوامم به منزل من شده - اقوامم در خارج از ایرانن واین مشمول زمانی که در ایران و شهر دیگه ای بودن هم می شه-در این سالهای اخیر ، سیگار کشیدن اونها رو بهونه کرده تا نیان و نریم(از بوی سیگار بدش میاد).یا اجازه نداده که همکاراهام که جلسات هفته گی رو معمولا در منزل یکی از اعضا برگزار می کنن به خونه ما بیان(با توجه به اینکه بهش گفتم وقتی تو منزل نیستی بیان و بعد رفتنشون من در و پنجره ها رو باز می زارم و خوشبو کننده می زنم چون اونهام سیگار می کشن).یا در خصوص مادرم که کسی رو نداره....

قضاوت در خصوص آدمها سخت نیست .....ناممکنه.










تغییر سخته اما امکان پذیره.

من سالها صادقانه برخورد کردم - ایدولوژی و جهان بینی م بر این پایه بود - ولی این ماه های اخیر به این نتیجه نه چندان خوشایند رسیدم که باید گاهی در کنار مکر و شیطنت شیرین زنانه ، دروغ سفید هم گفت .
به این شکل غالب امور ،دقیق تر و با حداقل آسیب احتمالی به طرفین پیش میره:)
آب را گل آلود می کنند ، تا عمیق به نظر رسد. نیچه
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز