2777
2789
من فکرنمیکنم حسود باشم ...من فقط میخوام به همسرم بگم باشه اگه اونی میخوام بشم که تو دوست داری مطمئن باش بعد از مدتی خودت هم پشیمون میشی ...
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوشحالم مامان محدثه
همین مهمه که چیکار کنیم تا خودمون راحت تر بباشیم .
هنر یه زن یعنی همین یعنی قدرت زنانگی
هیچ میدونین قدرت زنانگی خیلی بیشتر از قدرت رستم بودنه
یه زن نباید مردونه رفتار کنه نباید توی خونه رستم باشه باید زن باشه
یه زن حتی ناراحتیش و عصبانیتش رو با لطافت زنانه بیان میکنه
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
به نظرم همون کارو انجام بده یعنی به برادر شوهرت زنگ بزن باهاش گرم بگیر براش کادو بخر بهش اس بده و همه این کارا رو موقعی که خونست انجام بده . یعنی موقعی که جاریت هست
تنها راه حل مشکلت همینه عزیزم .
وگرنه این جاری که تو داری داره حرصتو در میاره
رابطه تو با جاریت کم کن و این کارا رو انجام بده 100 درصد جواب میده مطمانم
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
من خودم در مقابل زنایی مث جاری تو همین کارو میکنم
آخه حساس بشم دردی ازم دوا نمیکنه که هیچ کلی برچسب هم بهم میزنن
شوهر میگه تو اهل معاشرت نیستی
بقیه میگن شکاکی
ولی اینجوری جاریت خودش عقب میکشه مطمان باش
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
یه خانواده از فامیلمون که مرده و زنه هردو مشتری ثابت بانک شوهرمن دوست داشتن با ما رفت و آمد کنن.من میگفتم نه آخه زنه همش به شوهرم زنگ میزد خوشم نمیومد اگه میگفتم چرا زنگ میزنه که خودم بد میشدم
چند شب پیش رفتیم خونشون
دیدم خانومه خیلی هم حساسه آخه همین که داشتم با شوهرش حرف میزدم میدویید میوومد تو حرفمون
هم حال اونو هم شوهرمو که هی میگفت بریم و با سیاست گرفتم
کلا فقط با مرده حرف زدم و میوه برای من پوست میگرفت
باورتون نمیشه شام پیش من نشست یعنی روبروی من شوهرم پیشم نشسته بود اینقد دیگه سر غذا تعارف کرد که نگو ...
با اینجور زنا باید مث خودشون رفتار کرد
البته قبلا هم تجربه همچین چیزی رو زیاد داشتم اینجوری میومدم خونه حس خوبی داشتم.حالا موندم ببینم باز هم دلش میخواد رفت و آمد کنیم مطمانم نه
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
مامان پارسا جون خداروشکر از هم دوریم اما همیشه همسرم بهشون تند تند زنگ میزنه و جاریم هم اینجوری حرف میزنه ...مدتی همه که ایران بودیم همه این کارهارو میکرد ...منم میرم ایران اصلاااااااااااا انگار نه انگار که من هستم ..به همسرم هم میگم میگه تو معاشرتی نیستی تو حسودی و غیره
منم میخوام مثل خودش باهاش رفتار کنم ...
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
ساحل جان این مشکل خیلی از زناست ولی باید راهشو پیدا کنی
میدونم سخته ولی زیاد خودتو ناراحت نکن. این نیز بگذرد

همین که مثل خودشون رفتار کنی حساب دستشون میاد
ایمان دو نیمه دارد: نیمی صبر است و نیمی شکر
سلام

آفرین این بهترین ایده است. فقط حواستون باشه جنبه طرف مقابل هم دستتون بیاد. یه موقع اقاهه فکرای بد نکنه و جوگیر نشه. من یه همچین موردقشنگی داشتم با حوصله و چند تا حرف به موقع چنان ذهن همسری رو اماده کردم که اون بیچاره که اومد طبق معمول خودشیرینی کنه همسری یه برداشت خیلی بد کرد و خیلی بد ضایعش کرد و این اخرین باری بود که جلوتر از حد قدم گذاشت ببینید همسری روی چی حساسه. اگر غیرتیه که پیشنهاد بچه ها فوق العادست و هر نقطه ضعفی داره دقیق رو همون مانور بدید و اگر طرف یه اشتباه کوچیک کرد فوری با اشاره به همسری بفهمونید و کاری کنید که ببینه.
یعنی اعتماد به نفسشو یه جوری بیارید پایین که بفهمه در حضور شما کسی رنگ نداره.
یه پیشنهاد دیگه : چیزی که همسری دوست نداره بگیرید و بگید فلانی اینو نخواست داد به من حالا که شما دوست نداری بدیم به اقای فلانی و برید خونه طرف و کادوش بدید به اقاهه و اگر نی نی هم داشتن به نظر من واسه نی نی هم یه چیزی ببرید و به خانمه بگید عزیزم کادوی شما افتاد تو جوی آب بعد بشینید بخندید وای نمی دونید چه حالی میده
دوستان این سایت جمعیت خیریه مردمی امام علی ع هستش. لطفا چند دقیقه وقت بزارین باهاشون اشنا بشین. http://sosapoverty.org/default.aspx
لایییییک مامان پارسا .منم همیشه مقابله به مثل رو به شیوه شما میپسندم و ترجیح میدم.و اما با ماری جونم موافقم که بایدجانب احتیاط رو نگه داشت.راستی توچیزای مثبتش هم مقلد باشین تا کم نیارین و شکاف فرهنگی ،علمی و یا اجتماعی بینتون ایجاد نشه.سعی کنید بدون اینکه به رخش بکشید حتی بهتر و سر تر هم باشین.راستی من تصمیم دارم تو زمینه شغل همسرم یه مقاله حسابی تهیه کنم و به اسمش در یکی از ماهنامه ها به چاپ برسونم فکر کنم سوپرایز خوبیه واسش.
]چه صفحه باحالیه من تا ص 50 رو خوندم.منم خیلی سیاسی کاری داشتم و شوهرم خیلی اخلاقاش بهتر شده.مثلا الانا کمتر دروغ میگه.اوایل که دروغ میگفت خیلی ناراحتیمو نشون میدادم و میگفتم دروغ هم یه خیانته.نقطه ضعفش اینه که از خیانت خیلی بدش میاد.اونم الانا خییییییییییلی بهتر شده
هرچند ما اختلاف عقیده و سلیقمون زیاده.اما خب انتخاب خودم بود دیگه
در مورد خانوادش هم پشت سرشون حرف نمیزنم.نهایت کار وحشتناکی بکنن و دپرس باشم خودش میپرسه و من میگم فلان کارو کردن انتظار نداشتم توقعم ازشون نبود یا اینکه چون مثل خانوادم میدونمشون نباید اینکارو میکردن هیچکی با عضو خانوادش اینکارو نمیکنه و ازین جور حرفا.البته اونم خیلی هوامو جلوشون داره.
مادرشوهرمم خیلی سیاست داره اما به من نمیرسه.اصولا زیاد تو فکرشون نیستم بیشتر دوس دارم رو رابطه خودم و شوهرم کار کنم.
بعضی وقتا هم غیر مستقیم توجهشو جلب میکنم به یه مساله.دیگران رو مثال میزنم براش.مثلا شوهرم اصلا به خونه خریدن اعتقاد نداشت. پسر عمه اش که خونه خرید منم میدونستم شوهرم خیلی اهل مقایسه و رقابت با فامیله.رو این قضیه مانور دادم+اینکه دلش مسخاد زودتر بازنشسته بشه و دنیا گردی کنه.منم هی میگفتم وقتی آدم خونه داشته باشه و حقوق بازنشستگی دیگه دغدغه نداره میتونه هر کار خواست بکنه هر جا خواست بره اما خونه که نداشته باشی حقوق بازنشستگیت میره واسه اجاره و خودتم واسه هزینه های زندگی باید دنبال کار بگردی.
شوهر من خیلی حساسه.زود بهش بر میخوره.منم یه مدت بود گاهی میگفتم برام یه تیکه طلا بخر یا لباس اما زیاد جدی نمیگرفت.با توجه به نقطه ضعفاش یه روز که از تولد یکی از فامیلاش برمیگشتم جلوش با دوستم تلفنی صحبت میکردم.دوستم زنگ زده بود ببینه تولد خوش گذشت یا نه؟منم با آب و تاب گفتم اوو.چه تولدی بود .فامیلای شوهرم لباسای مارک پوشیده بودم حتی به پاهاشونم خلخال بسته بودم منم اسپرت رفته بودم مادرشوهرم فک کرد مستقیم از سر کار اومدم تولد و نرفتم خونه لباس عوض کنم(البته واقعیت داشت)تلفنو قطع کردم شوهرم همچین غیرتی شده بود میگه همش بریم یه مانتو شیک برات بخرم یا داشتم میومدم یه بلوز خیلی خوشکل دیدم و اینا
قبلا خام بودم فک میکردم آدم باید با منطق و صادقانه خواسته اش رو بیان کنه.اما الانا ازین روشا استفاده میکنم بهتر و زودتر جواب میده.شوهر من اصلا از بحث و منطق و قانع شدن خوشش نمیاد همون خر کردن بیشتر خوشش میاد.ببخشید اصطلاح دیگه ای به ذهنم نرسید
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792