من به شوهرم رک و پوست کنده گفتم من زندگیم رو دوست دارم و باهات صادق میمونم اگه یه روز بفهمم بهم خیانت کردی بهت هیچی نمیگم جرو بحثم نمیکنم.درعوض بهت خیانت میکنم.خانوما فرهنگمون بطرف غربی شدن پیش میره اما نمیدونم چرا هرروز که میگذره مردامون بیجنبه تر میشن.البته جسارت به خوباش نمیکنم.بهوش باشیم.کانون محبت درخانواده زنه با پرستیژ باشیم با سبکسری زندگی رو اسون نگیریم. اگه خیانت دیدید برای نفر سوم راه رو هموار نکنید.به خودتون زمان بدین .محکم بدون جنجال جلوی شوهرتون وایستین.سیاستهای زنانه را یاد بگیرین و اجرا کنید.صبووووری کنید .خوب بخورید خوب بخوابید تفریح کنید فیلمهای خنده دار ببینید.خانوما با دعوا و مرافعه اولا خودتون اول از چشم همسرتون می افتین دوما بهونه دست شوهرتون میدین تا بیشتر به کارای زشتش دامان بزنه...
سلام
بلاخره من این 78 صفحه تابتیک رو خوندم در عرض 2 روز وخیلی چیزها به لطف دوستان یاد گرفتم
منم در کل سیاست صفرررررررررررررررررررررررررررر ولی دارم رو خودم کار میکنم که با کمک شما دوستان زندگیمو به اون چه که دوست دارم راه ببرم
بلاخره من این 78 صفحه تابتیک رو خوندم در عرض 2 روز وخیلی چیزها به لطف دوستان یاد گرفتم
منم در کل سیاست صفرررررررررررررررررررررررررررر ولی دارم رو خودم کار میکنم که با کمک شما دوستان زندگیمو به اون چه که دوست دارم راه ببرم
مامی اینده سلام .براتون ارزوی موفقیت دارم
پری جان خوب تایپیکا رو بخون من اطلاعاتم را تا جایی که زمان اجازه داد براتون گذاشتم فکر میکنم کامله.واما 140 شماره مشاوره تماس بگیر بهت راهنمایی جامعه تری بگیری
سلام بچه ها تازگی ها یه مشکلی برام پیش اومده اگر راهنماییم کنین ممنون میشم::
شوشوی من شیفته و خودم هم دو سه روز در هفته سرکار میرم گاهی اوقات وقتی شوشو نیست و عصرکاره من میرم خونه ی مامانم
اوایل ازدواج به همیت منوال گذشت بعد از مدتی شوشو گیر داد و گفت باید حدود ساعت ده و نیم یازده شب دیگه خونه باش دوست ندارم خانومم بیشتر از این ساعت بیرون باشه حتی خونه ی مامانت منم به ناچار قبول کردم ( شوشو وقتی عصرکار باشه ساعت 12 شب خونه میرسه)
چند شب پیش من تا اومدم خونه بیام شد ساعت 11:45 وقتی اومدم یه دعوایی کردیم و گفت دیگه بدون من حق نداری بری
خودم نوکریتو میکنم هر موقع خواستی میبرمت و میارمت
اما من اینطوری احساس میکنم توی زندونم حس خیلی بدی دارم اینم بگم که من تک دخترم و مامانم جز من کسی را نداره اگه بفهمه و نرم خونشون زبونم لال دق میکنه
یه راهکار بهم بگین که شوشو رو دوباره راضی کنم
راستی شوشو اگه یه حرفی زد دیگه زده روش وایمیسه اساسییییی
خواهش میکنم کمکم کنین
شوشوی من شیفته و خودم هم دو سه روز در هفته سرکار میرم گاهی اوقات وقتی شوشو نیست و عصرکاره من میرم خونه ی مامانم
اوایل ازدواج به همیت منوال گذشت بعد از مدتی شوشو گیر داد و گفت باید حدود ساعت ده و نیم یازده شب دیگه خونه باش دوست ندارم خانومم بیشتر از این ساعت بیرون باشه حتی خونه ی مامانت منم به ناچار قبول کردم ( شوشو وقتی عصرکار باشه ساعت 12 شب خونه میرسه)
چند شب پیش من تا اومدم خونه بیام شد ساعت 11:45 وقتی اومدم یه دعوایی کردیم و گفت دیگه بدون من حق نداری بری
خودم نوکریتو میکنم هر موقع خواستی میبرمت و میارمت
اما من اینطوری احساس میکنم توی زندونم حس خیلی بدی دارم اینم بگم که من تک دخترم و مامانم جز من کسی را نداره اگه بفهمه و نرم خونشون زبونم لال دق میکنه
یه راهکار بهم بگین که شوشو رو دوباره راضی کنم
راستی شوشو اگه یه حرفی زد دیگه زده روش وایمیسه اساسییییی
خواهش میکنم کمکم کنین
سلام sara joon عزیزم شما اول سعی کن که رابطه ات رو درست کنی این خیلی مهمه بعد به فکر بجه دار شدن باش
عزیزم بجه دار شدن خودش باعث. خیلی از اختلافها و ناراحتی ها میشه لطفا با بجه دار شدن باعث عمیق شدن اختلافتون نشو
من بهت یک جیزی میکم تو سعی کن که رک خواب شوهرت رو بیدا کنی. اکر واقعا رابطه ات رو دوست داری و دوست داری که به زندکیت ادامه بدی جند تا لصل رو باید در نظر داشته باشی
١- اول از همه خودت رو دوست داشته باش سعی کن عاشق خودت بشی و اعتماد به نفست رو ببر بالا
٢- داشتن روحیه خوب و این که جو خونه رو کاملا شاد کنی
٣- همون طور که دوستان اشاره کردن کفتن جشم حتی زمانی که با کاری مخالفی
٤- خانم عزیز از سیکار کشیدن متنفری باشه متنفر باش اما این رو بدون که شوهرت با کشیدن سیکار به تو خیانت نمی کنه این که میکم تجربه به من نشون داده حتی سعی کن باهاش همراهی کنی
بزار شوهرت با تو مشروب بخوره یا سیکار بکشه این خیلی بهتر از اینه که به خاطر این کارها و مخالفت تو از خونه زده بشه و به طرف دوستاش کشیده بشه
و در اخر این که قدر لحظاتت رو بدون برات ارزوی موفقیت می کنم خانمی
عزیزم بجه دار شدن خودش باعث. خیلی از اختلافها و ناراحتی ها میشه لطفا با بجه دار شدن باعث عمیق شدن اختلافتون نشو
من بهت یک جیزی میکم تو سعی کن که رک خواب شوهرت رو بیدا کنی. اکر واقعا رابطه ات رو دوست داری و دوست داری که به زندکیت ادامه بدی جند تا لصل رو باید در نظر داشته باشی
١- اول از همه خودت رو دوست داشته باش سعی کن عاشق خودت بشی و اعتماد به نفست رو ببر بالا
٢- داشتن روحیه خوب و این که جو خونه رو کاملا شاد کنی
٣- همون طور که دوستان اشاره کردن کفتن جشم حتی زمانی که با کاری مخالفی
٤- خانم عزیز از سیکار کشیدن متنفری باشه متنفر باش اما این رو بدون که شوهرت با کشیدن سیکار به تو خیانت نمی کنه این که میکم تجربه به من نشون داده حتی سعی کن باهاش همراهی کنی
بزار شوهرت با تو مشروب بخوره یا سیکار بکشه این خیلی بهتر از اینه که به خاطر این کارها و مخالفت تو از خونه زده بشه و به طرف دوستاش کشیده بشه
و در اخر این که قدر لحظاتت رو بدون برات ارزوی موفقیت می کنم خانمی
ماری کل عزیز تنها راه حل تو کوش کردن حرف شوهر به مدت نامعلومی هست عزیزم نباید شوهرت رو حساس کنی اکر جیزی از تو خواسته حتما انجام بده مضاف بر این که با این اوضاع نابسامان و ناامن اجتماع جیز نامعقولی از شما نخواسته
بردیس جان خیلی ممنون از راهنماییهای عالی و حرفهای کاملا برمعنات
سلام ماری گل جون.
من موردهای مشابه مورد شما زیاد دیدم.عزیزم بهتر نیست بهش بگی"عزیزم اگه اینطوری تو بیشتر در آرامشی منم همین کارومیکنم."
لازم نیست مادرت از این جریان مطلع بشن.شوهرت که نگفته اصلا نرو خونه مامانت.طفلک گفته خودم نوکریتو میکنم.پس ازش بخواه که خودش ببرتت اونجا.اصلا حساسش نکن.باور کن اگه این خواسته اش رو عملی کنی یه جای دیگه تو رفتارهای دیگه ازت قدردانی میکنه.گرچه بنظر من تو انتظار قدردانی و تغییر سریع نداشته باش .ممکنه بقول خودت مدتها روی حرف خودش بایسته اماشما صبور باش.این مسئله رو برای خودت یه مشکل نکن که با هر بار نرفتن خونه مامانت تو خودت بریزی.از صمیم مقلب بپذیر وباور کن شوهرت دوستت داره و اگه اینو ازت خواسته بقول هل هل جون انتظار نامعقولی هم نداشته.
یه چیز دیگه این که گاهی مردها فقط واسه اینکه اقتدار خودشونو ثابت کنند و خودشون یقین حاصل کنند که هنوز حرفشون خریدار داره سر یه مسئله ای مخالفت میکنند.در این موارد باید با آرامش برخورد کرد .و بهشون با رفتار خودمون این اطمینان رو بدیم که خواسته هات برام محترمه.
من موردهای مشابه مورد شما زیاد دیدم.عزیزم بهتر نیست بهش بگی"عزیزم اگه اینطوری تو بیشتر در آرامشی منم همین کارومیکنم."
لازم نیست مادرت از این جریان مطلع بشن.شوهرت که نگفته اصلا نرو خونه مامانت.طفلک گفته خودم نوکریتو میکنم.پس ازش بخواه که خودش ببرتت اونجا.اصلا حساسش نکن.باور کن اگه این خواسته اش رو عملی کنی یه جای دیگه تو رفتارهای دیگه ازت قدردانی میکنه.گرچه بنظر من تو انتظار قدردانی و تغییر سریع نداشته باش .ممکنه بقول خودت مدتها روی حرف خودش بایسته اماشما صبور باش.این مسئله رو برای خودت یه مشکل نکن که با هر بار نرفتن خونه مامانت تو خودت بریزی.از صمیم مقلب بپذیر وباور کن شوهرت دوستت داره و اگه اینو ازت خواسته بقول هل هل جون انتظار نامعقولی هم نداشته.
یه چیز دیگه این که گاهی مردها فقط واسه اینکه اقتدار خودشونو ثابت کنند و خودشون یقین حاصل کنند که هنوز حرفشون خریدار داره سر یه مسئله ای مخالفت میکنند.در این موارد باید با آرامش برخورد کرد .و بهشون با رفتار خودمون این اطمینان رو بدیم که خواسته هات برام محترمه.
هل هل و آبی جوون ممنون از راهنماییتون
اینو بگم که من موقع رفتن و برگشتن از خونه ی مامانم با برادرم هستم و تنهایی نمیرم پس بحث امنیت نیست
اینو بگم که من موقع رفتن و برگشتن از خونه ی مامانم با برادرم هستم و تنهایی نمیرم پس بحث امنیت نیست
ماری گل جون درسته.اما بعنوان خواسته همسرت بپذیرش و بهش احترام بگذار.سعی کن باهاش بحث نکنی بذار یه مدت بگذره.اونموقع آروم آروم باهاش صحبت کن و ببین میتونی دلیل نگرانیشو بفهمی و مثلا باهاش یه قراری بذار که مثلا تا 10 شب با برادم برمیگردمولی بهش بگو عزیزم من که نمیخوام کاری کنم که تو ناراحت بشی.منم سعی میکنم هر وقت خواستم برم با خودت برم.البته ممنون میشم که بخاطر من زحمت بردن و آوردن منو متحمل میشی.یه چیزایی تو این مایه بهش بگو.
من یه احتمتل دیگه هم میدم.شوهرت چون شیفته و اوقاتی رو در خونه نیست مخصوصا شب رو ،نگران تو و عشق تو نسبت به خودشه .اینطوری میخواد وقتی نیست خیالش از بابت تو راحت باشه.نه اینکه به تو اعتماد نداشته باشه.میترسه یه وقت از دستش در نری یا اختیار تو از دستش در بره.وقتی خونه مادرتی بهش اس ام اس بده داشتم فلان کارو میکردم همش به یاد تو بودم.داشتم فلان میوه رو میخوردم یاد تو افتادم .یا زنگ بزن بگو تو فکرت بودم گفتم صداتو بشنوم دلم آروم بشه.البته زیاد نا ها.هربار به یه نحوی ذوق زده اش کن که بدونه همیشه به یادشی.
پس صبور باش و به خواسته اش احترام بگذار.جر و بحث نکن.مردها وقتی یه تصمیمی بگیرن سخت تلاش میکنند که اون تصمیمو به خوبی عملی کند و بیشتر هم بخاطر حفظ اقتدارشونه.اقتدار مردها رو حتی اگه تظاهر میکنیم خیلی اقتدار دارن نباید زیر سوال برد.
عزیزم میتونی هم باهاش جر وبحث کنی و بگی که حق نداره تو رو از این کار منع کنه ولی اون موقع صابون پیامدهاشو از جمله باز شدن روتون تو روی هم و جر وبحث دائمی روباید به تنت بزنی.من که خودم اینن موضوع بهم ثابت شده گاهی باید گذاشت یه ذره زمان بگذره تا طرف آروم بشه بعد با سیاست و اروم راجع به موضوع مورد نظر صحبنت کرد.
من یه احتمتل دیگه هم میدم.شوهرت چون شیفته و اوقاتی رو در خونه نیست مخصوصا شب رو ،نگران تو و عشق تو نسبت به خودشه .اینطوری میخواد وقتی نیست خیالش از بابت تو راحت باشه.نه اینکه به تو اعتماد نداشته باشه.میترسه یه وقت از دستش در نری یا اختیار تو از دستش در بره.وقتی خونه مادرتی بهش اس ام اس بده داشتم فلان کارو میکردم همش به یاد تو بودم.داشتم فلان میوه رو میخوردم یاد تو افتادم .یا زنگ بزن بگو تو فکرت بودم گفتم صداتو بشنوم دلم آروم بشه.البته زیاد نا ها.هربار به یه نحوی ذوق زده اش کن که بدونه همیشه به یادشی.
پس صبور باش و به خواسته اش احترام بگذار.جر و بحث نکن.مردها وقتی یه تصمیمی بگیرن سخت تلاش میکنند که اون تصمیمو به خوبی عملی کند و بیشتر هم بخاطر حفظ اقتدارشونه.اقتدار مردها رو حتی اگه تظاهر میکنیم خیلی اقتدار دارن نباید زیر سوال برد.
عزیزم میتونی هم باهاش جر وبحث کنی و بگی که حق نداره تو رو از این کار منع کنه ولی اون موقع صابون پیامدهاشو از جمله باز شدن روتون تو روی هم و جر وبحث دائمی روباید به تنت بزنی.من که خودم اینن موضوع بهم ثابت شده گاهی باید گذاشت یه ذره زمان بگذره تا طرف آروم بشه بعد با سیاست و اروم راجع به موضوع مورد نظر صحبنت کرد.
سحر جان بنظر من با یه مشاور صحبت کن.بیا نتیجه کارت رو هم به ما بگو که بت چی گفته.البته اگه دوست داشتی.
صدای مشاور ،مشاوره تلفنی میده تو اصفهان که148 هستش.از 118 بپرس.خوبه من خیلی تاحالا استفاده کردم.
صدای مشاور ،مشاوره تلفنی میده تو اصفهان که148 هستش.از 118 بپرس.خوبه من خیلی تاحالا استفاده کردم.
چه میدونم این مردا اگه نبودند زندگی چقدر راحت تر بود...راستی بهتر نیست سبزی بگیریم دور هم بشنیم پاکشون کنیم هم درد و دل میکنیم هم فرصت شغلی جدیدهم درامد بالا...ههههههههه
و اگه مردا نباشن روانشناسامون باید در دفتراشونو گل بگیرن .هرچیییی سرمون میاد زیر سر مزاس...قربونت برم خدا بعد قراره تو بهشت با حوریان نه یکی چندتا ازدواج کنند...
و اگه مردا نباشن روانشناسامون باید در دفتراشونو گل بگیرن .هرچیییی سرمون میاد زیر سر مزاس...قربونت برم خدا بعد قراره تو بهشت با حوریان نه یکی چندتا ازدواج کنند...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز