سلام خانومها!
زهره ج.م اینکه گفتین حرفام تناتقض داره و با توجه به اون کارهای نامزدم بازم من دوسش دارم عجیبه خب این رو باید بگم که من کلا از لحاظ احساسی ضعیف هستم و این مشکل رو تو دوران مجردیم و با دوست بس...هام هم داشتم. من شیطون بودم.
و اینکه وقتی با یکی هی بگردی و این طرف و اون طرف و باهم باشین و بخصوص شوهرت باشه کنارش بخوابی خودبخود علاقه بوجود میاد.
و اینکه اون کلا سنگدل هم نیست.تقریبا 2-3 هفته یکبار یه حرفی یا شوخی ای میکنه و من هم دلم خوش میشه.و یا با اس.اون تو اس خوبه ولی در عمل و حضوری نه.
مثلا وقتی ناراحتم میکنه با اس و گاهی حضوری میگه که خودش هم ناراضیه و قبول داره واسم کم میذاره و میخواد تغییر کنه ولی داره تلاش میکنه ولی واقعا در عمل نمیبینم و لی کلا منو دلگرم میکنهو
مثلا دیشب با هم اس میدادیم من بهش گفتن : قبلا که نارحت میشدم و تو با اس میگفتی که ناراحتی و قول میدی که بهتر شی آرومم میکرد ولی چندوقته که یه کوچولو حس میکنم اینارو میگی و قول میدی که همون لحظه ارومم کنی و لی جدی نیست.
اونم در جواب گفت :
نه به خدا این طوری تو فکر میکنی نیست به خاک عموم دوستت دارم (عموش شهید شده) وقتی بیشم نیستی دلم تنگ میشه وقتی اذیت یا ناراحتت میکنم ناراحت میشم,بس اینها همه نشونه دوست داشتنه,دارم سعی و تلاش میکنم به خدا.
یا دیشب که گفتم من برای بهتر شدن زندگیمون دارم از جون و سلامتیم مایه میذارم و قفسه سینم درد میکنه , اون در جوابم گفت: من خودم خسته شدم,دست و باهام یکسره میبره ,درام عصبی میشم.
این حرفاش بهم دلگرمی میده. بخاطر همینم دوسش دارم.
من نمیتونم تنهاش بذارم و میدونم اگه ول کنم برم هیچوقت نمیتونه مشکلش رو حل کنه و هیچکس هم بهش دختر نمیده چون به همه ثابت میشه زنداری بلد نیست.با توجه به تجربه اولش و اینکه دختره مقصر بود و شاید همون مشکل باعث شده اون مشکل بیدا کنه همه فکر میکنن نامزدم مشکل داشتا و هیچکس بهش دخترشو نمیده.
من واقعا عاشقشم و دلم نمیاد به حال خودش رهاش کنم و از طرفی خودم هم از بی محبتی دارم دق میکنم.
میدونم داره تلاش میکنه ولی اینگار نمیتونه و به حرف کسی هم عمل نمیکنه و خودش هم قبول داره تنبله .من نمیدونم جطور کمکش کنم و خودم هم بهم فشار نیاد.زندگیمون قشنگ شه.
هم نمیتونم و واسم مشکله و هم نمیتونم تنهاش بذارم..لجبازی هم داره.
کمکم کنین خانومها.من تنهام.
بهم راه بدین توروخدا.
زهره جون اگه میشه اون حرفهایی که اون روز که سرتون درد میکرد و میخواستین بگین رو بگین شاید راهکار خوبی باشه.
من سحر هستم و یکی دیگه ز خانومها هم سحره.فقط تاریخ عضویتمون فرق داره من 91 عضو شدم و ایشون فکرکنم 87.
هم من تنهام و هم شوهرم.
خودتون اگه عاشق کسی باشین میذارین میرین؟این هم بیماره مثل همه بیماریها.
من نباید تو ناراحتی و ناتوانیش بذرام برم.میخوام کمکش کنم تا نتیجشو تو زندگیم هم ببینم.
بخاطر خدا و خودش تموم تلاشمو میکنم.
شنا هم کمکم کنین.