2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام به همه دوستان با سیاست و اهل فن تاپیک ارزشمند و راهگشا، از راهنمایی های همتون جهانی سپاس
از ونوس عزیز، مهتاب جون، مهسا بانو، آنیتای مهربان، نازی جون و الی نازنین و مامان پارسا که خیلی از این حرفش خوشم اومد (کی گفته زن همش باید کار کنه؟ به خودت استراحت بده، برای همسرت مادری نکن هرگز عشق را گدایی نکنید جون کسی به گدا چیز با ارزشی نخواهد داد...) من همش بهش خوبی می کنم و با سکوت اون دل خون میشم و بعد از یک مدت عشق رو ازش گدایی می کنم وای که چقدر بی سیاستم بخدا همیشه معتقد بودم (بانوی مهربان شوهرش را برای همیشه تصاحب می کند)
الان که فکرشو می کنم می بینم که من براش از مادرم بالاترم, یک مادر اینقدر بچش رو ساپورت نمی کنه که من شوهرمو، همیشه لباساش مرتب و اتوشده و جوراب و دستمال تمیز داره، اگه صبح تنها بگه که حوس یک چیزی کرده مثلا باقلوا، بیسکویت، کیک یزدی یا دونات و پیراشکی و پیتزا... شب براش پکیج شده آمادست تا ببره سر کار و با چایی بخوره... تو اداره چون همکاریم تو اوقات بی کاری نوشته هاش رو براش ویرایش می کنم چون قبلا کار ویراستاری انجام می دادم. آشپزخونه من از پذیراییم شیک تر و تمیزتره، از خرید خونه و لباس و... همه رو خودم با یک بچه تو بغل انجام می دم چون شوهرم یا وقت نداره و اصلا کلا دوست نداره که خرید بره و بدش میاد توی بازار بگرده؛ این 7 سال یک بار هم برای خرید لباس بیرون نرفتیم فقط ماهی یک بار رستورانی جایی اگه وقت داشت می ریم و بر می گردیم. با وجود این که تلاش می کنم خونه تمیز و همه چیز خوب باشه هیچ وقت بوی قورمه سبزی نمی دم و برعکس هم توی بیرون خیلی شیک و مرتب مانتو شلوار مدل کت شلوار میپوشم و مدل ترکی روسری می پوشم و هم تو خونه که خیلی به خودم می رسم. همیشه اول وضو می گیرم بعد آرایش میکنم و لباسهای شیک و راحت می پوشم و از عطر مخصوصم همیشه تو خونه استفاده می کنم. موهام همیشه به خاطر پوست سفیدم زیتونی و .. رنگ کردست. همیشه از کف موبر استفاده می کنم فقط کمی چاقم اما کمرم کاملا قوس داره و با وجود بارداری که داشتم شکمم برآمده نیست از لحاظ چهره از شوهرم خیلی سرترم. اما شوهرم خوش تیپ و چهارشونه و قدبلنده و جالب اینه که همش بهم یادآوری می کنه که من خیلی خوش تیپم نه!!! دوستات بهت نمی گن خوش به حالت چه شوهر خوش تیپی داری.... پدر من مهندس بود و از یک خانواده بافرهنگ و خونگرم هستم و اون پدرش یک مهمون خونه داره و الف تو جیگرش نیست و از یک خانواده خیلی سرد و بی روحه که پدر و مادرش جدا از هم هستن مادرش با بچه هاش سوریه زندگی می کنن و پدرش توی یک شهر توریستی مهمون خونه داره و هر 4 سال یک بار هم برای دیدن خانوادش نمی ره در حالی که پدر و مادر من توی عشق و محبت شهره بودن و با عشق ازدواج کرده بودن. شوهر من موقعیت و همه چیزش خوبه و همش سعی می کنه خانوادش رو به پیشرفت باشن اما یک نگاه عاشقانه، یک دوستت دارم ویک محبت زن و شوهری بهم نکرده
سعی می کنم با توجه به توصیه های دوستان خودمو عوض کنم
سلام ببخشید دیشب ییهویی رفتم شوشو اومد منم برای اینکه سیاستها لو نره صفحه رو بستم ....
خلاصه بگم سر سفره ماست زیاد نمیاوردم بیشتر سالاد بود بعدشوشو میدید ماستا یا ترش میشد یا کپک میزد میریختم دور ..........ولی اصلا دیگه غر نمیزدم یه روز هم 2سال پیش مارمضان بود بهش گفتم ما که دیگه زیاد ماست نمیخوریم همش خراب میشه میریزیم بیرون .....مامانت گناه داره تو این گرما با دهن روزه بره تو صف شیر وایسه



اونم که دلسوز قبول کرد


منم هنوزم که هنوزه دیگه اینکارارو نمیکنم اماده میگیریم حتی دوغم اماده مخریم مامی شوشو لجش در میاد اخیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون زهره جون و مامان پارسا جون و همه کسایی که کمک کردین
زهره جون خیییییلی کامل هر چیزی که وجود داشت و گفتین خانواده شوهر من یه سیاست بزرگ دارن اونم اینه که اصلا اهل توضیح دادن نیستن نمیدونم چجوری منظورمو برسونم یعنی اصلا نمیذارن تو براشون توضیح بدی که مثلا میخوای چکار کنی هر چی هم که تو میخوای واسشون بگی که میخوای چکار کنی اصلا گوش نمیدن و همشون خصوصا مادرشوهرم خودشو علامه دهر میدونه (البته تو خیلی از موارد اینو ثابت کرده چون به نظر من یک سیاست مدار به تمام معناست ) وهمین که من به شوهرم اعتراض میکنم میگه تو این همه خوبی و نمیبینی ؟ من نمیتونم چیزی به مادرم بگم اون مادره و دلش میشکنه و مادر من زودرنجه و هرچی که من میگم من که نگفتم با دعوا بگو آرومو با مهربونی بگو میگه نه من مامانم میفهمه تو بهم یاد دادی و کلا زودرنجه بنابراین نه نمیشه
خلاصه اینکه دعا کن بتونم از پس این موضوع بر بیام
خدایا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن
که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است
یسنا من تا حدودی شوهرتو درک می کنم ... حوصله داری حرص کارای مادرشوهرو بخوری .... تا وقتی توی زندگیت دخالتی نکردن چیکارشون داری... برو زندگیتو بکن ... جلوی مادرشوهرم با سیاست برخورد کن ... جوری رفتار کن که تو هم قبول داری اون خیلی فهمیده و باسیاسته ... من فکر کنم اینجوری اونم کلی خوشحال میشه و تحویلت میگیره ...
yasna جهن سلام

منم مادر شوهرم دقیقا رفتارش مثل مادر شوهر شماست خودش که انفدر چرتو پرت میگه ولی تا منکه نه جاریام میان حرف بزنن پا میشه میره بیاحترامی میکنه منم به خاطر همین اصلا باهاش حرف نمیزنم اونم حرف بزنه اگه جاریام باشن اصلا گوش نمیدم به tvیا مبایلم ور میرم


اخه حرفاش مسخره بازیه غیبته خاله زنکیه
سلام نیلاب جون

اینکه شوهرت خودشو خوشتیپ میدونه خوبه که اعتماد به نفس داره ... شوهر منم جلوی آینه آسانسور که وایمیسه کلی تعریف خودشو میکنه که خوشگلتر از منه ... شوخی میکنه اوایل جدی میگرفتم و ناراحت میشدم اما حالا میدونم شوخیه و اینکه شوهرم خودش خودشو دوست داشته باشه به نظرم خیلی هم خوبه

شوهر منم خیلی اهل حرفای رمانتیک نیست. سر این قضیه هم اوایل خیلی حرص میخوردم و دعواش میکردم ... مثلا زورکی میخواستم مجبورش کنم منو با عزیزم صدا کنه اما اون با الفاظ شوخی منو صدا میکرد... کم کم منم یاد گرفتم مثلا با لحن شوخی میگم دیوونه ی من؟ یا مثلا تو هاپوی منی .... اونم از من چیزایی یاد گرفته مثلا من بیشتر وقتا صداش میزنم: (اسمش)جونم. اونم یاد گرفته منو صدا میزنه الهه جونم
کلا هرچی حرص بخوری و با لحن تند حرف بزنی بدتر میشه ... همون سیاست زنونه را باید استفاده کنیم...
بچها یه سوال دارم خاهش میکنم هرکی تونست راه حل بگه

الان من مشکل اصلیم با شوشو اینکه من دوست دارم مانتویی باشم همه جا ولی اون چادر دوست داره البته بگما من الان بیشتر جاها بامانتوم مثلا هروقت میریم بیرون گردش خرید عروسیها وبعضی از مهمونیها ولی نمیذارهخونهی مامانشینا ......


خیلی راهارو رفتم برای راضی کردنش ولی میگه نه تو که همه جا مانتویی هستی حالا این چند تا جا بپوش بیشتر وقتی با خانواده شوشوییم حساسه

بهش میگم مگه ازشون میترسی میگه نه .....


لطفا بگید چیکار کنم

ممنون الی جون


من نزدیک به 6 ساله که ازدواج کردم بچه ندارم اولا خیلی ساده بودم همه چیو بهشون میگفتم اخه بچه سال بودم الان ک فکر میکنم به حرفام وکارام میگم چقدر گیجول بودم

ولی الان بابرنامه ریزی حرفامومیزنم.....

ممنون الی جون


من نزدیک به 6 ساله که ازدواج کردم بچه ندارم اولا خیلی ساده بودم همه چیو بهشون میگفتم اخه بچه سال بودم الان ک فکر میکنم به حرفام وکارام میگم چقدر گیجول بودم

ولی الان بابرنامه ریزی حرفامومیزنم.....

دوستان به منم کمک کنین:
سیاست یه هنره که متاسفانه هرکسی نداره نمونش خود من:شوهر من اوایل خیلی خوب بود الانم هست ها اما نه مثل اوایل هر کاری توخونه میکرد گرگیری جارو کشیدن جمع کردن خونه شستن سرویس بهداشتی غذاپختن از قرمه سبزی و فسنجون بگیر تا جوجه کباب ظرف شستن کلا هرکاری که فکرشو بکنین ولی من چیکار کردم ؟؟؟؟اولا خوب بودم اما بعدش شدم معتاد رمان و اینترنت سعی میکردم کارارو خوب و بد زودتر سرهم بیارم تا زودتر به رمان و اینترنت برسم بیچاره از سر کار زنگ میزد اونقدر از قصد بیحال و حوصله حرف میزدم که پشیمون میشد چرا چون رمانه جای حساسش بود رفته رفته شوهرم هم تغییر کرد البته الانم خوبه اما نه مثل اون مواقع خودشم یه بار گفت تو خودت باعث شدی تغییر کنم وقتی میبینم بهم اهمیت نمیدی منم تغییر میکنم حالا دوهفته ای میشه که رمان خوندنو ترک اینترنتم کم کردم اما میدونم سیاست اینکه زندگیمونو بهتر کنم ندارم واقعا نگرانو ناراحتم خواهش میکن کمکم کنید بگید چیکار کنم
نه این و نه آن میشود هرچه خدا خواست همان میشود....
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792