2777
2789
مثلا همین دیشبی....
من امسال هیچ کس و واسه افطاری دعوت نکردم 2 تا خواهر شوهر دارم 17 ساله و 12 ساله این کوچیه خیلی گنده موندس و خیلی حلیشه و خیلی تیکه میندازه الان 2 روزه کشت منو اینقدر که گفت تو نمیخوای مارو دعوت کنی بعد که دیشب از خونشون اومدم منو بست به اس ام اس که من فردا میام بعد که گفتم فردا وقت دکتر دارم گفت نمیام اشکال نداره اگه دوست داشتی خودت دعوتمون میکردی الان من چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟
زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی
من دیشب اصلا حواسم نبود به شوشو گفتم چرا با خواهرت برای فلان روز قرار گذاشتی شاید برامون مهمون بیاد اول بزار کار ما معلوم بشه بعد..................
چشمتون روز بد نبینه یه جوری نگام کرد..............
گفت من نمیتوم بعد عمری با خواهرم قرار بیرون رفتن بذارم که شاید .....
حق با اون بود من جی گفته بودم
آخه شوهر من بیشتر وقتشو با خانواده من میگذرونه ................
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

از من میشنوی زیاد هم پا نده بیان پیشت اما لازم نیس به شوهرت بگی خودت اگه دوس نداری یا میبینی زندگیت به هم میریزه تحویل نگیر .
اما گناه داره هنوز کوچیکه خب دعوتشون کن دیگه
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
1-چشم گفتن یادم نره
2-بدرقه کردن یادم نره
3-پرحرفی ممنوع
4-از خانوادش بد نگم(لازم به تعریف زیادی هم نیست
5-میاد خونه 1 ساعت بعدش اخبار ناگوارو بدم
6-پیش دیگران تحویلش بگیرم حتی در صورت قهر بودن (میدونم این خیلی سخته)
7- ای بابا یکیشم شما بگین
8-مردان عاشق قدرتند و از آن لذت می برند
9-هیچ گاه نگویید تو بی عرضه ای
10-او را با کسی مقایسه نکنید
11-هیچوقت بهش شک الکی نکنید امون از وقتی که بفهمن بهشون اعتماد نداریم
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1289595&PageNumber=7
سلام دوستا....من یه ذره با سیاستم....

کارایی که میکنم:

-در ظاهر روابطمو با خانواده همسرم خوب نگه میدارم...حتی اگه ناراحت باشم گلایه نمیکنم چون مادر شوهر من اهل بحث نیست و همه چی رو دعوا میبینه.منم تصمیم گرفتم کلا باهاش بحث نکنم.

-با خانواده همسرم فقط در مورد اخبار.آب و هوا و ترافیک و مسائل روز صحبت میکنم و دیگر هیچ

-پیش خانواده همسرم همیشه بهترین لباسامو میپوشم و همیشه با همسرم حتی اگه قهر باشیم میگم و میخندم تا عادت کنن.مخصوصا در مورد لباس.همیشه مرتب باشین.خیلی مهمه

-وقتی میرم خونشون نه پاهامو رو هم میندازم و لم میدم نه کل کاراشون رو میکنم.نه افراط.نه تفریط....مثلا سفره رو باز میکنم و بشقابارو میزارم و میرم میشینم بعد موقع سفره جمع کردن دوباره پا میشم چند تا وسیله رو جمع میکنم و میرم میشینم

-مثل مهمون باهاشون برخورد میکنم.دعوتشون میکنم و با دعوت میرم.

-نمیزارم در مورد کارام نظر بدن...یه چند بار نظر دادن و من دقیقا برخلاف اونو انجام دادم...الان دیگه کاری به کارم ندارن




بازم یادم بیاد میزارم....من خیلی دوس داشتم با خانواده همسرم صمیمی باشم.ولی خودشون مجبورم کردن باهاشون سر سنگین باشم...وگرنه اگه مادر شوهر من یکم سیاست داشت و دلمو نمیشکوند من حاضر بودم براش دختر باشم تا عروس

ولی دوستان من یه تجربه إز خانم همسایمون یاد گرفتم که دعا گوشم

من إز اون دخترا بودم که همش برا شوهرم پس انداز میکردم خیلی سعی میکردم سرو

ته همه چیز رو یه جوری هم بیارم حتی دلم نمیومد یه کارگر بگیرم یا ماهی یه دفعه می

مرفآن تا اینکه یه روز که جارین وخواهراش مهمونم بودن،،،
من نوید امدنت را از سوره یونس گرفتم
صبح که شوشوم داشت از خونه میرفت بیرون گفتم زنگ بزن کارگر بفرست برام که شو شوم رک راست گفت خودت چی کارهای؟؟

وأی منو میگی؟ خونه دور سرم چرخید تازه فهمیدم اقا عادت کرده به گذشتای من زدم

زیر گریه بعد اینکه شوشو رفت
من نوید امدنت را از سوره یونس گرفتم
خانموهمسایمون که زن با سیاستی بود امد کلی دعوام کرد گفت؛ راست می گه تو مثل

کارگرا شدی براش با گذشتات برا خودت خانمی کن زبادی هم کون شوهرت رو گنده

نکن الانم به جای گریه زنگ بزن کارگر بیاد خودتم دوش بگیر برو ارایشگاه کلی شیک

کن بابت حرف یدشن إز ارایشگاه زنگ بزن بگو عزیزم زحمت شامم با خودت چون من سلمونیم
من نوید امدنت را از سوره یونس گرفتم
بهم گفت اینو هیچ وقت یادت نره إز خرج کردن برا خودت کم نزار برا خودت ارزش

بذار وگرنه برات ارزش قاعل نمیشه

به قول قدیمیا شلوارش٢ تا میشه

پس سیاست بعدی همیشه هوای خودتو داشته باش
من نوید امدنت را از سوره یونس گرفتم
سلام به همه
منم دارم تاپیکتونو می خونم خیلی خوشم اومد و دارم ادامه می دم ، الان صفحه 17 هستم و دارم از تجربیات هانی استفاده می کنم
ولی گفتم اول یه چیزی براتون بنویسم بعد برم بقیشو بخونم

مادرشوهر منم خیلی باسیاسته ، یکی از روشهایی که اون بکار می بره اینه که وقتی کارش گیره شوهرشو با روغن ماساژ میده ، آخخخخخخخخ که کارش راه می افته ، منم چند بار امتحان کردم و بو شوهرم گفتم بیا ماساژت بدم خستگیت در بره و خدایی واسه منم کارساز بوده

شما هم امتحان کنید جواب می ده ها

بازم بگم ؟
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792