وای که این نی نیسایت آدمو دیوونه میکنه هر پست رو چند بار میفرسته .. من معذرت میخوام دوستان
ترانه جون اسمت تو مامی سایت چیه گلم ؟؟؟ بگو تا بیام سراغت
ترانه جون اسمت تو مامی سایت چیه گلم ؟؟؟ بگو تا بیام سراغت
ترانه جون برات پیغام گذاشتم ..
آنیا گلی حواسم بهت هستا . جوابتو میدم حتما .. الان خیلی یهویی سرم شلوغ شد ..
سلام به خانومای مهربون میشه منو راهنمایی کنید
منو و شوهرم با هم زیاد بحث میکنیم و من تو خاله زنک و دهن بین بودن شوهرم شک ندارم هر چند خودش هیچوقت اینو قبول نداره
حالا جدیدا تو هیچ چیزی به من حق نمیده و متاسفانه بهم احترام نمیذاره و هر حرفی بزنم بهم میگه تو خیلی ببخشید عوضی هستی با این حرفش اتیش میگیرم اما نمیدونم چیکار کنم
مثلا میخواستیم بریم عروسی داداشم و چون با شوهرم فامیلیم خونواده اونم میخواستن بیان ومن به شوهرم گفتم باز طبق معمول خونوادت میخوان با ما بیان (سری قبل هم میخواستیم بریم شهرمون مادرش با ما اومد)شوهرم چنان بهش برخورد که تو خیلی فلانی مخوای اونا با اتوبوس برن در حالی که من میدونستم بهر حال با ما میان و دچون دلم نمیخواست این حرفو زدم یعنی من خیلی بدم که اگه دلم نخواد خوانوادش با ما نیان (باز اگه خوب بودن یه چیزی اما مادرش سر جلو و عقب نشستن و هر چیز بیخود با من بحث میکنه) ادم بدیم
نمیدونید به خاطر یه جمله من شوهرم چه قشقرقی به پا کرد گفت عروسی برادرت نمیام و تو هم مجبور بشی با اونا با اتو بوس بری و چه حرفایی که بهم نزد و گفت باید به ... خوردن بیفتی تا بیام عروسی هر چند من کوتاه نیومدم و گفتم اگه نمخوای بیای نیا چون سر عروسی رفتن اون یکی برادرمم میگفت نمیام و من کلی بهش التماس کردم و اومد اما بعدش از اینکه بهش التماس کرده بودم متنفر شدم ازش واسه همین دیگه برام مهم نبود بیاد یا نه
منو و شوهرم با هم زیاد بحث میکنیم و من تو خاله زنک و دهن بین بودن شوهرم شک ندارم هر چند خودش هیچوقت اینو قبول نداره
حالا جدیدا تو هیچ چیزی به من حق نمیده و متاسفانه بهم احترام نمیذاره و هر حرفی بزنم بهم میگه تو خیلی ببخشید عوضی هستی با این حرفش اتیش میگیرم اما نمیدونم چیکار کنم
مثلا میخواستیم بریم عروسی داداشم و چون با شوهرم فامیلیم خونواده اونم میخواستن بیان ومن به شوهرم گفتم باز طبق معمول خونوادت میخوان با ما بیان (سری قبل هم میخواستیم بریم شهرمون مادرش با ما اومد)شوهرم چنان بهش برخورد که تو خیلی فلانی مخوای اونا با اتوبوس برن در حالی که من میدونستم بهر حال با ما میان و دچون دلم نمیخواست این حرفو زدم یعنی من خیلی بدم که اگه دلم نخواد خوانوادش با ما نیان (باز اگه خوب بودن یه چیزی اما مادرش سر جلو و عقب نشستن و هر چیز بیخود با من بحث میکنه) ادم بدیم
نمیدونید به خاطر یه جمله من شوهرم چه قشقرقی به پا کرد گفت عروسی برادرت نمیام و تو هم مجبور بشی با اونا با اتو بوس بری و چه حرفایی که بهم نزد و گفت باید به ... خوردن بیفتی تا بیام عروسی هر چند من کوتاه نیومدم و گفتم اگه نمخوای بیای نیا چون سر عروسی رفتن اون یکی برادرمم میگفت نمیام و من کلی بهش التماس کردم و اومد اما بعدش از اینکه بهش التماس کرده بودم متنفر شدم ازش واسه همین دیگه برام مهم نبود بیاد یا نه
دلم نمیخواد به شوهرم محبت کنم چون اون هیچوقت بخاطر بدیهایی که در حقم کرده ازم عذر خواهی نکرده از یه طرف دلم میخواد زندگی خوب بشه و تنشهامون کمتر بشه بخاطر دخترم
اگه اون متوجه اشتباهاتش بشه و باهام مهربون بشه حاضرم کوتاه بیام و ببخشمش اما نمیتونم تو محبت کردن پیشقدم بشم چون دلم ازش خیلی پره
اگه اون متوجه اشتباهاتش بشه و باهام مهربون بشه حاضرم کوتاه بیام و ببخشمش اما نمیتونم تو محبت کردن پیشقدم بشم چون دلم ازش خیلی پره
0
1391/6/28 7:03 ب.ظ
نمیدونید تو عروسی که بودیم چند بار بخاطر حرفای مادرش اومد با من دعوا کرد مادرت به مادر من اینو گفته مادرت به من اینو گفت
بد بختی من اینه چون با شوهرم فامیلیم و مادرش با مادر من بده همش زهرشو به من میریزه شوهرمم که دهن بین و خاله زنک
1391/6/28 7:03 ب.ظ
نمیدونید تو عروسی که بودیم چند بار بخاطر حرفای مادرش اومد با من دعوا کرد مادرت به مادر من اینو گفته مادرت به من اینو گفت
بد بختی من اینه چون با شوهرم فامیلیم و مادرش با مادر من بده همش زهرشو به من میریزه شوهرمم که دهن بین و خاله زنک
سلام خانومای مهربون
خدا قوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووت
زهره جان ازم پرسیدی هر چند وقت میرم خونه پدر شوشو
راستش برنامه خاصی نداریم..
گاهی شاید تا 3 شب....هر شب پشت سر هم بریم
گاهی ممکنه 1 هفته هم نریم
کلا ما همیشهههههههههههههههه یا خونه مامان منیم یا خونه مادر شوشو
خدا قوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووت
زهره جان ازم پرسیدی هر چند وقت میرم خونه پدر شوشو
راستش برنامه خاصی نداریم..
گاهی شاید تا 3 شب....هر شب پشت سر هم بریم
گاهی ممکنه 1 هفته هم نریم
کلا ما همیشهههههههههههههههه یا خونه مامان منیم یا خونه مادر شوشو
سلام دوستان گلم
از همه دوستان که تجربه های تلخ و شیرینشون رو دراختیار هم میگذارن ممنونم
زهره جون واقعا خدا قوت خیلی حرفهات مفیده انشاالله همیشه بچه هات سلامت باشن(الهی آمین)
از همه دوستان که تجربه های تلخ و شیرینشون رو دراختیار هم میگذارن ممنونم
زهره جون واقعا خدا قوت خیلی حرفهات مفیده انشاالله همیشه بچه هات سلامت باشن(الهی آمین)
سلااااااااامممممممم مرسی ونوس و مامی طناز .. انشاالله همه سلامت و خوش باشن
امروز روز بزرگیه برای من
7 امین سالروز ازدواجمونه
امروز روز بزرگیه برای من
7 امین سالروز ازدواجمونه
سلام زهره جون...مبارکت باشه خانومی....ایشاا... 120 سالگی ازدواجتونو جشن بگیرین..آرزومیکنم همیشه شادو سلامت و عاقبت بخیر باشی..
سلام به همگی
مبارکه زهره جون امیدوارم همیشه خودت و خانواده خوبت سالم و سربلند باشین. از شوهرت از طرف من تشکر کن که منصرفت کرد.
برات آرزوی بهترینها رو دارم.......................
مبارکه زهره جون امیدوارم همیشه خودت و خانواده خوبت سالم و سربلند باشین. از شوهرت از طرف من تشکر کن که منصرفت کرد.
برات آرزوی بهترینها رو دارم.......................
من هم چند روزی دنبال کارای عقب افتادم هستم نتونستم بیام نت
یکی از دوستان گفته بود مردا با هم فرق دارن برا همه نمیشه یه جور نسخه پیچید......................
وایشون با اینکه پشت خانواده شوشو حرف میزد مشکلی نداشت .............
من قبول دارم امکانش هست اما خیلی کمن همجین مردایی.......وهمجین زنایی که از خانوادون دفاع نکنن......مثلا خود
من هروقت شوهرم بد خانوادمو میگفت انگار داره به من میگه احساس میکردم منو دیگه نمیخواد .....خب اونا هم اینجوری
فکر میکنن شاید هم بدتر
اینجور مسایل میره تو قسمت غر زدن .......ما زنا عاشق غر زدنیم سر هر چیزی دوس داریم حرف بزنیم و تذکر بدیم
مادر شوهر من یه زنیه که اصلا ندیدم این زن از کسی گله کنه .....در مورد زندگی بجه هاش نظر بده تا ازش سوال نشده
خلاصه اهل غر زدن نیست ...................
اما خود من این کارو زیاد انجام میدادم و اسمشو گذاشته بودم دلسوزی همدردی تمیزی و....
بیایم این کارا رو در لحظه ورود همسر یا فرزندان به خونه انجام ندیم...........(ریز موضوعاتو میگم)
با قیافه دمق و موهای ژولیده و بوی قرمه سبزی نباشیم ....فکر کنین داره مهمون میاد ....زود به زود صافکاری کنین
آرایش ساده داشته باشیم با بوی ادکلن
تا 1 ساعت از هیچ اتفاق بدی حرف نزنیم >>>> تو نبودی این بچه منو کلافه کرد<<<پول تلفن اومده<<<ظرفشویی
جکه میکنه و.............. حتی اگه قهریم قهر با کلاس باشیم ( به قول یکی از دوستان)کاراشو انجام بدیم جوابشو بدیم
اما همش سرسنگین
به نظر من اصلاا حرف نزنیم بهتره (1 ساعتو میگم)
بمونیم منتظرش و باهم ناهار بخوریم (این موردو خودم زیاد موفق نیستم )
با هم خواب نیمروزی داشته باشیم.
یکی از دوستان گفته بود مردا با هم فرق دارن برا همه نمیشه یه جور نسخه پیچید......................
وایشون با اینکه پشت خانواده شوشو حرف میزد مشکلی نداشت .............
من قبول دارم امکانش هست اما خیلی کمن همجین مردایی.......وهمجین زنایی که از خانوادون دفاع نکنن......مثلا خود
من هروقت شوهرم بد خانوادمو میگفت انگار داره به من میگه احساس میکردم منو دیگه نمیخواد .....خب اونا هم اینجوری
فکر میکنن شاید هم بدتر
اینجور مسایل میره تو قسمت غر زدن .......ما زنا عاشق غر زدنیم سر هر چیزی دوس داریم حرف بزنیم و تذکر بدیم
مادر شوهر من یه زنیه که اصلا ندیدم این زن از کسی گله کنه .....در مورد زندگی بجه هاش نظر بده تا ازش سوال نشده
خلاصه اهل غر زدن نیست ...................
اما خود من این کارو زیاد انجام میدادم و اسمشو گذاشته بودم دلسوزی همدردی تمیزی و....
بیایم این کارا رو در لحظه ورود همسر یا فرزندان به خونه انجام ندیم...........(ریز موضوعاتو میگم)
با قیافه دمق و موهای ژولیده و بوی قرمه سبزی نباشیم ....فکر کنین داره مهمون میاد ....زود به زود صافکاری کنین
آرایش ساده داشته باشیم با بوی ادکلن
تا 1 ساعت از هیچ اتفاق بدی حرف نزنیم >>>> تو نبودی این بچه منو کلافه کرد<<<پول تلفن اومده<<<ظرفشویی
جکه میکنه و.............. حتی اگه قهریم قهر با کلاس باشیم ( به قول یکی از دوستان)کاراشو انجام بدیم جوابشو بدیم
اما همش سرسنگین
به نظر من اصلاا حرف نزنیم بهتره (1 ساعتو میگم)
بمونیم منتظرش و باهم ناهار بخوریم (این موردو خودم زیاد موفق نیستم )
با هم خواب نیمروزی داشته باشیم.
سلام خانوما
من یه مشکلی دارم که 4 ساله نتونستم از هیچ راهی حلش کنم شاید تو اینجا با سیاست زنونه بشه حل کرد چون من سیاست بلد نیستم
شوهر من حس مالکیت رو همه چیز من حتی لباسام داره میگه اگه بخوای به کسی قرض بدی باید از من اجازه بگیری تازه اگه پای خواهرم وسط باشه که اصلا میگه حق نداری بدی . خلاصه این موضوع اعصاب واسه من نذاشته حس اینکه اختیاری رو هیچی ندارم عذابم میده . بیچاره خواهرم بعضی وقتا که یه لباسی واسه یه مهمونیی بخواد نمیدونین چه عذابی میکشه به شوهرمم که میگم میگه بره بخره بهش میگم اخه واسه یه مهمونی یا جشن دوستانه بره 100 تومن پول یه لباس بده چون تو الکی گیر میدی
تو رو خدا کمکم کنین این مسئله حل بشه
من یه مشکلی دارم که 4 ساله نتونستم از هیچ راهی حلش کنم شاید تو اینجا با سیاست زنونه بشه حل کرد چون من سیاست بلد نیستم
شوهر من حس مالکیت رو همه چیز من حتی لباسام داره میگه اگه بخوای به کسی قرض بدی باید از من اجازه بگیری تازه اگه پای خواهرم وسط باشه که اصلا میگه حق نداری بدی . خلاصه این موضوع اعصاب واسه من نذاشته حس اینکه اختیاری رو هیچی ندارم عذابم میده . بیچاره خواهرم بعضی وقتا که یه لباسی واسه یه مهمونیی بخواد نمیدونین چه عذابی میکشه به شوهرمم که میگم میگه بره بخره بهش میگم اخه واسه یه مهمونی یا جشن دوستانه بره 100 تومن پول یه لباس بده چون تو الکی گیر میدی
تو رو خدا کمکم کنین این مسئله حل بشه
چه تاپیک با حالی
سلام دوباره
زهره جونم مبارکههههههههههههههههههههه انشاالله سالهای سال با شادی و سعادت کنار هم باشید و شاهد عاقبت بخیری بچه هاتون باشید بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
دوستان خوبم که سئوال طرح مردید ببخشید که من بلد نیستم و راهی به ذهنم نمیرسه کمکتون کنم
مامان پارسا جون مرسی بابت نوشته هات آفرین
زهره جونم مبارکههههههههههههههههههههه انشاالله سالهای سال با شادی و سعادت کنار هم باشید و شاهد عاقبت بخیری بچه هاتون باشید بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
دوستان خوبم که سئوال طرح مردید ببخشید که من بلد نیستم و راهی به ذهنم نمیرسه کمکتون کنم
مامان پارسا جون مرسی بابت نوشته هات آفرین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز