الی جون ما الان تو عقدیم نمیشه هرکاری کرد و من خیلی رعایت میکنم (بالاخره یه خورده میترسم و دوست ندارم بی گدار به اب بزنم)
البته در حد دوران عقد خدایی من که اصلا براش کم نذاشتم هیچی.
ولی اون اصلا برام کاری نمیکنه و مدام میگه حالم بد میشه.
یکی دو ماه اول هرکاری براش میکردم تا راضی باشه ,بعد دیدم من اشتباه کردم که از اول کامل در اختیارش بودم و هرکاری حتی کاری که دوست نداشتم رو براش انجام دادم ,چون باعث شد واسش یه عادت شه و هرچی میگفتم بابا منم از خیلی کارها بدم میاد ولی بخاطر تو انجام میدم باور نمیکرد,چون از همون اول انجام دادم فکر کرد خودم خیلی دوست دارم.
بعد گفتم دیگه ممنوع,واسش هیچکاری نمیکنم (حداقل برای یکی دو ماه کاری نمیکنم.)
تو این یکی دو ماهی که به قول شما پارو زدنم رو کنار گذاشتم مدام تو هر رابطه حالت تهوع داشتم که بفهمه حالم بد میشه.البته یکم هم اغراق میکردم که بفهمه خوشم نمیاد.اونم میگفت خوب حالت بد میشه انجام نده.
کلا تو این مدت به نظرم هیچ لذتی نمیبرد.بعد الان که اینگار تصمیم گرفته مثلا به من بیشتر اهمیت بده که هنوز نداده کارمو خیلی بهتر از اول شروع کردم با این تفاوت که اوایل هی میگفتم من برات اینکارو کردم تو هم باید جبران کنی.با خودم گفتم اون روش که هی بهش تذکر بدم جواب نداد بذار یه مدت بدون منت و تذکر کامل واسش تلاش کنم شاید همین باعث شه به خودش بیاد که خودش هم باید کاری کنه واسم.یعنی در عمل بهش نشون بدم تا شاید شرمنده شه و کاری کنه.
این از مسائل ج..سی(که نمیدوم روشم خوبه یا نه)
از نظر ابراز علاقه و اینها که اصلا نمیدونم باید چکار کنم ,فقط تنها کاری که درحال حاضر میکنم اینه که سعی میکنم دیگه بهش گیر ندم و قهر نکنم و گریه نکنم.و فقط موقعهایی که با حرفاش یا تیکه ای خرابکاری میکنه و خیلی داغونم میکنه با نشون دادن حالات ناراحت بهش بفهمونم ناراحتم.تو این 1-2 روز یکم جواب داد نمیدونم در بلند مدت جواب میده یا نه.
اصلا اینگار شوشوی من با همه مردها فرق داره,خیلی سخت باید تغییرش داد.هرکاری که روی مردای دیگه جواب میده روی شوشو اینگار اصلا بیجوابه.
مامان پارسای عزیز و زهره جون پس چرا جواب منو نمیدین من به راهنمایی شما و بقیه ی آبجیهای گلم احتیج دارم