دمت گرم نمی دونم چرا اینجوریه ... منم هر وقت میرم خونه مادرشوهرم جاری و خواهرشوهرم نشستن من باید پاشم کار کنم ظرف بشورم ... نمی دونم والله دلمم برای پدر شوهرم میسوزه من نکنم همه رو باید اون انجام بده
الان تو تاپیک بغلی سر کادو داشتم می گفتم هربارم میگم دیگه نمی کنم ... بعد می بینم همه نشستن پا میشم جمع می کنم می برم می شورم.
ای بابااااااااا کاش مشکل این چیزا بود ... هر دفعه به خودم میگم اشکال نداره تو داری به پدر و مادر شوهرت کمک می کنی .
چقدر حساااااسی
این مسائل کوچیک حرص خوردن نداره
یه سری مامانش گفت پاشو سفره بنداز دیدم جاریم نشسته به برتدر شوهرم گفتم فلانی بلند میشی کمک کنی ؟ من تنهایی کار کنم خدارو خوش نمیاد. جمع کردنی هم رفتم اشپزخونه گفتم جمع کنید بیارید من بچینم ماشین مجبور شدن بلند بشن
ببین عزیزم فلز رو توی هر ظرفی ذوب کنی,شکل اون ظرف رو به خودش میگره,و تا ذوب نشه نمیتونه دوباره فرم دیگه ای بگیره ,حالا توام در مورد رفتارت در عالم همسایگی و هم خونگی با خانواده ی همسرت,از اول هر رفتاری رو انتخاب کنی و روی اون رفتارت اصرار کنی و تحت هیچ شرایطی تغییر ندی,اون رفتار تو توی ذهن اونا قالب میگیره و اونطور تورو قبول میکنن,,,با اعتماد به نفس اول برا خودت(خودت مهمتری که برا خودت چهارچوب رفتاری محکم داشته باشی) و در عمل هم برا اونا یه رفتاری تعریف کن(در عمل ,نه اینکه از قوانین رفتاریت ذره ای زبانا اطلاعاتی بدی),تا بتونی بدون دغدغه بهترین روزاتو که همون اوایل ازدواج میشه رو زندگی کنی😘
چرا قبول مبکنید تو یه ساختمون زندگی کنید؟
بایه مشاورمشورت کن سعی کن زیاد خونه نمونی ورزش دورهمی دوستانه کلاس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز