بهم‌التماس میکرد تو ولم نکن.تو اگه ولم کنی من از بین میرم.خیلی حالم بده.دروغ نگم همیشه مراقبم بودع.همه چیش برام یه مرد کامل بود.ولی به شدت در مقابل این داستانا ضعف داره.میدونید اینکه میدونم اگه این یه موردو نداشت چقد میتونستم باهم خوشحال و خوشبخت باشیم خیلی دلمو میسوزونه.
حس دلسوزي داري نسبت بهش
اما شما نميتوني نجات دهنده اش باشي
فقط بايد خودش بخواد
گاهي مردا از دل نازك و احساسي ما استفاده ميكنن تا ما رو كنار خودشون نگه دارن و حس مظلوميت نسبت بهشون داشته باشيم
ولي فكر چند سال ديگه باش
عزیزم نامزدیم.عقد نکردیم فعلا.قرار بود پارسال عقد کنیم مادرش فوت شد.حالا چند وقته اصرار اصرار که زودتر عقد کنیم من چون شک کرده بودم قبول نکردم.اینم ایده ی خوبیه.ولی میدونی.کلا چون میترسه ازش جدا بشم مدام نمیکشه.مثلا یهو ۷ ۸ ماه اوکیه بعدش مثلا یه ماه میکشه خصوصا وقتایی فشار روانی روشه.باز دوباره نمیکشه در مورد گل اینجوری بود.ولی میترسم عقدش که بشم شل کنه کامل بیفته توش
کاربرا از کجا انقدر متوجه شدین حشیشه؟؟؟ چقدر واردید انگار همتون معتاد ب حشیشید
وگرنه کسی مث من که تو عمرم یه قطره مشروب نخوردم و خلاف سنگینم قلیون یواشکی بوده.الان چرا باید گل و حشیش و کوفت و زهرمارو بشناسم
ایشون ژنتیکی خرابه
بچها لطفا هم برای نامزدم و هم برای خودم دعا کنید.فردا میخوام برم با برادرش صحبت کنم و همه جیو تموم کنم
نمیدونم چرا زندگیا اینجوری شدن.خستم بخدا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
