2777
2789

بچه ها من سه ساله عروسی کردم بعد تو یه حیاطیم با مادرشوهر و تنها مشکل مادر پیرش و خانوادش هستن مادرش به شدت سلطه گر دخالت کن و تصمیم میگیره برای ما و حرف رو حرفش نمیشه زد جوری هست که هر جا میریم باید بگیم یه خرید میکنیم برای خونه اخماش می‌ره تو هم با اینکه تمام خرجش با شوهرم هست ولی رعایت نمیکنه هر دقیقه مهمون دعوت می‌کنه با جیب شوهرم و وسیله میاره قسطی کلا خیلی خرج میتراشه سنش هم ۷۵هست خانوادشم همین جوری هستن هر دقیقه سو استفاده میکنن و اینم وابسته بدجور به مادر و خانوادش هست خودشم هیچی نمیگه حالا خودشم میگم ببینین جای من باشین می‌مونین تو این زندگی خودش اخلاقای بدش همینه که هر چی خانوادش میگن نه نمیگه با اینکه من پوشش خودم رو بخاطرش عوض کردم باز گیر میده ای وای گردنت نیاد بیرون ای مانتو کوتاه نباشه شلوار کوتاه نباشه همش بیرون میریم حواسش به منع کسی نگاه نکنه و یه مقدار برای پول دادن به من کوتاهی می‌کنه ولی برای خرید خونه دست و دل بازه و یه مقدار اعتقادات و عقایدش با من متفاوته و همش تحمیل می‌کنه تو هم اینجوری باش یه مقدار رو نظافت خونه حساسه میگه باید همیشه تمیز باشه خصوصیات خوبش اینه مهربونه خنده رو خوشتیپ خوش قیافه اخلاقش اینا خوبه همه چی میخره برای خونه مخصوصا وسیله خونه خیلی اشتیاق نشون میده  خودش میاد دنبالم خودش می‌بره میخره همیشه کنارمه اهل دود و رفیق و چیزای منفی نیست جلو خانوادش چند بار بخاطر من وایساده شما باشین می‌مونین تو این زندگی بنظرتون آینده ای داره؟

خدا لعنتش کنه به حق علی مادرشوهر منم خیلی حکومت میکنه خیلی کثافته

  برای من هیچکس دوبار عزیزنمیشه ...هرچی بودهمون بار اول بود  غم که ازحدبگذرد دل حس پیری میکند،سن هرکس راغمش اندازه گیری میکند.برای توهمین کافیست که طرزنگاه کردنم به تودیگرمثل سابق نمیشود.... 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2802

ببین عزیزم اول شما باید با همسرتون خیلی جدی صحبت کنید باهاش بگید ک من تو شرایط نمیتونم زندگی کنم برام سخته ک دیگران برای زندگی من تصمیم بگیرن من دوست دارم ک مستقل زندگی کنم باید ی راه حلی پیدا کنیم بگو باید مشکلتونو حل کنید

بنظر شما مدیریتت ضعیف یک دور همه شون رو بشور بزار کنار اگه دیدی فایده نداشت اون وقت تصمیم بگیر

متهد هست با خانوادش خودش دو سه بار جلوشون وایستادن ولی به من میگه اصلا حق نداری چیزی بگی و بی احترامی کنی 

اینم رئیس بازی در میاره همش خسته شدم به خدا

چندبار بچزونش خیلی پررو شده بگو خرجت باماست ماباید ناراحت باشیم توداری ولخرجی میکنی کارت با خریدماچیه 

  برای من هیچکس دوبار عزیزنمیشه ...هرچی بودهمون بار اول بود  غم که ازحدبگذرد دل حس پیری میکند،سن هرکس راغمش اندازه گیری میکند.برای توهمین کافیست که طرزنگاه کردنم به تودیگرمثل سابق نمیشود.... 

اینقدر خرج کن چیزی نمونه برا مادرش ،چند تا قسط که عقب بیوفته ابروش بره میفهمه نره خرج تراشی نکنه 

هر چیم پرسید کجا بودین و فلان ج ندین اصلا ،به شوهرتم بگو ج بدی نه من نه تو ....

چیزیم خریدی اخم کرد بیشتر بسوزونش ببر بپوش بذار چشش دراد 

راهت فقط حرص دادنشه،یه کار کن جلز ولز کنه

فقط 12 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
 🇮🇷❤️🇮🇷 تو میان پرده دل و قلب من روان هستى، همچون جارى شدن اشکها در میان پلکها. و در ضمیر من، درون دلم فرو مى‏آیى، همچون فرو آمدن جانها در بدنها. 🇮🇷❤️🇮🇷(حلاج)

طلاق آخرین راهه ، هر کسی خوبی و بدی هوایی در زندگی داره ،هیچکس کامل نیست ،شما اگر مشکلت فقط خانواده همسر هست سعی کنین،هر چه زودتر خونه جدا بگیرین.... 

 و همینطور لطفا تا از لحاظ مالی مستقل نشدین طلاق نگیرین 

و همینطور طلاق زمانی درسته که تمام راه هارو رفته باشید و ببینید تنها راه چاره طلاق 


طلاق آخرین راهه ، هر کسی خوبی و بدی هوایی در زندگی داره ،هیچکس کامل نیست ،شما اگر مشکلت فقط خانواده ...

 اره خانوادش فقط میگه باشه بریم ولی باید هر روز بیایم پیش مادرم اینجوری انگار نرفتیم از این خونه چه فرقی می‌کنه واقعا

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792