2777
2789

من تو جمعی بودم حالا نمیتونم با جزئیات بگم...

و اون بین بچه من و یه خانومی افتادن رو همدیگه من وقتی رسیدم بهشون اون بچه هشت ساله نشسته بود رو کمر پسر چهار ساله من نزدیک بود سکته کنم از ترس..

و از صبح اون روز ک غروب بود اون پسر بچه منو اذیت کرد و من تو رودربایسی هیچی نگفتم ولی دیدم نشسته رو کمرش اونم نه با جیغو داد فقط گفتم فلانی بس کن دیگه دو دقیقه بشین از صبح داری این بچه رو اذیت میکنی

اون خانومم تو جمع شروع کرد حرف زدن ک به بچه من توهین میکنی بعدم قهر کردو رفت 




حالا امروز بعد ده روز چن بار زنگ‌زد جواب ندادم

پیام داده اون روز پریود بودم عصبی بودم و معذرت میخوام

واقعا دلم نمیخواد دیگه باهاش هیچ صحبتی بکنم

فقط موندم واکنشم چی باشه به این حرفاش

  

درکش میکنم چون خودمم سگ اخلاق میشم تو پریودی

●●○بزرگ ترین گناهی که یک  انسان میتواند مرتکب شود ...  من مرتکب شده ام  .. خوشبخت نبوده ام بگذار بهمن یخ زده نسیان ... مرا درکام خود فرو ببرد ، نابود کند ;;بی شفقی 《《♤♤●●○ (بادبادک تنها همان قدر از آسمان سهم می برد که نخش به او اجازه دهد. اما خود را با خیال در زمین نبودن آرام میکند نگذار هیچ نخی به تو وصل باشد .نخ ها لایق عروسک های خیمه شب بازی هستند و بس .... ) ""چه میدونم"" .... منم اولین باره دارم زندگی میکنم ..............🖤🖤من اگر نیکم و بد تو برو خود را باش ... هر چه انسان تر باشی زخم ها عمیق تر=/ خواهد بود ... هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر  غصه خواهیم داشت...٪^ا نمیدانم چرا ؛*هرگز جسد انهایی که میگفتند بی تو میمیرم پیدا نشد ... اینجا در دنیایی من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارندو گریه میکنند.. گاهی رد بعضی از زخم ها باید توی وجودت بمونه تا دوباره تکرارش نکنی🥀🥀  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2796
وای پس تو اون مدلی نیستی ...منو ندیدی کافیه پریود شم ی دیوونه ای میشم که نگو ...نباید کسی سمتم بیاد ...

منم عصبی میشم... ولی نهایتا تحمل نداشته باشم میشینم تو خونم

خیلیییی خجالت کشیدم تو جمع کا فامیلم پر کرده بود ک اره به بچم توهین کرده دعواش کرده

درحالیکه من خیلییییی خودمو کنترل کردم و عادی با بچش حرف زدم

  
زنداییم هستن

خب

 احترام شما بر زندایی  واجب 

و احترام زندایی بر شما واجب 


سعی کن سر بچه ها دعوا نکنید 

به فرزندت یاد بده از حق و حقوقش دفاع کنه 

بچه دایی شما ۸ ساله دو برابر سن فرزند شما 

اگر اتفاقی برای بچه ی شما بیفته چه کسی پاسخگو هستش 

دایی  زن دایی  فرزند دایی 

فردا جواب همسر و خانواده همسر را چی می دی 

سلام کاربران دوست داشتنی نی نی سایت 
خب احترام شما بر زندایی واجب و احترام زندایی بر شما واجب سعی کن سر بچه ها دعوا نکنید به فرزندت یاد ...

پسر من خیلی کوچیک تر بود خیلیم زود گول میخورد صداش میزد بیا بازی کنیم اینم میرفت تو جمعم روم نشد بگم نرو

چن بارم به زنداییم گفتم بگو پسرت بیاد پیش خودمون بازی کنن میترسم گفت نه چیزی نمیشه

منم واقعا هرچقدر فکر میکنم بی حرمتی نکردم حتی با اون همه عصبانیت سر بچش دادم نزدم ک بخواد بخور بشه

  
منم عصبی میشم... ولی نهایتا تحمل نداشته باشم میشینم تو خونمخیلیییی خجالت کشیدم تو جمع کا فامیلم پر ک ...

طبیعیه اگه ناراحت باشی ازش ...ولی بعضی ها دوران قاعدگی هورموناشون می‌ریزه بهم ...اکثر دعواهای زن و شوهری وقتیه که زن پریوده و بی اعصاب ...حالا اون باید تو جمع کنترل می‌کرده ...نتونستی ببخشیش وقت بده گذر زمان همه چیو حل میکنه

پسر من خیلی کوچیک تر بود خیلیم زود گول میخورد صداش میزد بیا بازی کنیم اینم میرفت تو جمعم روم نشد بگم ...


عزیزم 

تنها مشکل شما این هستش نه گفتن را بلد نیستی 



حرف خنده داری زدی 

گفتی پسرم زود گول می خوره 

ب پسرت آموزش بده خود ساخته بارش بیاره 

با پسرت وقت زیاد بذار 

براش داستان بگو 

پسرت را همیشه داستان قصه کن 


مثلا این طور شروع کن 

یکی بو یکی نبود غیر از خدای مهربان 

در شهر زیبای کردستان، پسری زندگی می کرد ب اسم .....


سلام کاربران دوست داشتنی نی نی سایت 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792