اینتر تر لطفا اگر به هر دلیلی به این زندگی برگشتی ازت خواهش میکنم خواهش میکنم بچه دار نشو
آخه اون بچه چه گناهی کرده که توی این زندگی به دنیا بیاد
ببین اول اینک طلاق نگیر دوم اینک اگ‌میخای بگیری یکم‌بندازش عقب‌شبم‌برو عروسی فامیل شوهر دیدی از بدی های مادرشوهرت بگو حداقل یکم دلت خنک بشه اوناهم ابروشون بره
همین ک میگی خودتو خانوادت سری ازشون پس اوناهم دان تلاششونو میکنن ک دورزجون انقد تو سری بزنن ک شما رو در حد خودشون بیارن پایین بهت سختی بدن و بگن بذار باباجونش بدادش برسه شوهر بیفکرتم فعلا عقلش کار نمیکنه باورش شده تو خودتو بالا میگیری و بابات وظیفشه کمکت کنه همه اینا ب کنار
دعوا و طلاقی ک بخاطر خانواده باشه تهش پشیمونیه مخصوصا ک دوسش داری آدما بعضی وقتا لجبازی و خود کم بینی کورشون میکنه و هر جور شده میخان طرفو بزنن زمین شاید مادر شوهر و برادرشوهرا ب شوهرت و زندگیش حسودی میکنن شاید اوایل شوهرت خیلی از تو و خانوادتو کمکای پدرت براشون تعریف میکرد
مورد مشابه داشتیم و متاسفانه زن و شوهر باوجود علاقه و عشقی ک بهم داشتن جدا شدن
دختره همیشه میگه کاش بهتر رفتار میکردم کاش حساس نبودم کاش اهمیت نمیدادم من خیلی سخت گرفتم
یعنی تمامه کتکا و رفتارای بد شوهر و خانوادش واسش کمرنگ شد
با توجه به این بت میگم یکم صبوری کن قهر نکن نرو دیگه مامانش حرف زد بش نگو بذار مادره دق کنه ک چرا با وجود نیش زدنام هنوز زندگیشون سرپاست نذار بفهمه افسار شوهرت دستشه نذار حس قدرت داشته باشه
امیدوارم زود تصمیم نگرفته باشی و نرفته باشی یمدت دیگه بمون زندگیتو نجات بده شاید شد
اسی چی شد اومدی منم لایک کن
یکی از اقوام درجه ۱ خانواده همسر من هربار خونه پدرشوهرم میرفتیم منو مسخره میکرد که شوهرت هررررشب یه جا میرفته خواستگاری هرکیو میدیده میگفته برریدد خواستگاری و.... من اوایل ناراحت میشدم چون خودش عاشقانه با همسرش ازدواج کرده بود و فقط خواستگارری اوون رفته بود. یبار ک دوباره تو جمع تکرار کرد گفتم این خیییلی خوبه که همسرم رفته خیلی جاها و دیده هییییچکس مثل من نمیشه و منو انتخاب کرده بین اونهمه کیس! دیگه ساکت شد. بنظرم سعی کن تمرین کنی با خنده نیشتو بزنی و جوابش رو بدی اگر قراره دوباره ب زندگی برگردی
