اصلا از عوامل اون مدرسه از خود اون مدرسه متنفرم ...
چون مقایسم کردن با بچه های دیگه ،جلو بچه ها تحقیرم کردن ، وحشت تو دلم انداختن
رفته بودم کلاس کیک پزی از ترس یاد نگرفتن و مقایسه شدن با دیگرون اصلا نتونستم یاد بگیرم وحشت داشتم در حد مرگ
الانم دلم میخواد برم دوره آرایشگری ولی بازم میترسم استرس همه ی وجودمو میگیره ترس از یاد گیری از دبستانم باهام موند خدا نگذره از مقصراش
منو چی میگی صندلیمو جدا کرده بودن چون با بقیه فرق داشتم🤣🤣
حق معلمای دبستان وحشی بودن😑
حالا از ما هم زیادی تعریف کردن نابود شدیم فک میکنیم اگر همیشه بهترین نباشیم بی خاصیتیم
میشه بیای تاپیک اخرم
امیدوارم توی زندگیشون سرشون بیاد
مقایسه بشن
طرد بشن
انگار ارث باباشونو خورده بودیم کصافتارو
وای😆 معلم کلاس اولم مارو میزد وحشی
اونم با خودکار... یهو فرو میکرد تو سرمون
اخرشم شکایت کردیم اخراج شد
بابت تجربه تلخت متاسفم عزیزم باید اینو بدونی نمیتونی همیشه بهترین باشی پس از شکست نترس خودتو با کسی مقایسه نکن و با عشق کاری که دوسداری رو انجام بده
منم راضی نیستم خدا خیرشون نده
معلم کلاس اولم دوبار بهم اجازه نداد برم دستشویی تو کلاس ....
خیلی ناراحت میشم وقتی یادش میوفتم😔
علاوه بر این منو زد از لبام خون دراومد
معاونم تو صف کتکم زد جلو بقیه و بهم تهمت زد بخاطر اصلاح ابرو
نظام آموزش پرورشی ما صفره فقط به سیبیل خوب بلد بودن رسیدگی کنن خدای نکرده دختری سبیلشو نگرفته باشه
از مدیر و معاون دوران دبیرستانم متنفرم
به خصوص خانم اسدی عوضی ازت متنفرممم مدیره پولکی
خدا لعنتشون کنه واسه دو قرون پول میان بچهای مردم اذیت میکنن
۲۹ سالمه از ۷ سالگی که توی صف هر روز ناخنارو چک میکردن و با خط کش میزدن من سرِ صف تند تند با دندون ناخنامو میکندم تا برام عادت شد و ۲۲ ساله که ناخن میجوام و ناخن خوردنم عصبی شده🥲
الان من معلم شدم ولی مثل اون وحشیا نمیشم حلالشون نمیکنم حالا معلم کلاس اولمو حلال میکنم پون بهم حروف الفبارو یاد داد ولی معاونم اصلا
