من کوچیک بودم حدودا ۴ ساله تو حیاط داشتم اتیش بازی میکردم یه کبریت دستم بود یه روز گرم تابستونی بود دوتا بشکه نفت بزرگ تو خونمون بود بعد با کبریتا چوبو اتیش میزدم ک اتیش بگیره بعد چون اتیشش کم بود چوبو برداشتم کردمش تو بشکه نفت فقط یادمه یه صدای مهیبی اومدو جیغ میزدم تصویری که تو ذهنمه یهو دیدم نفتا پاشیده شدن تو هوا و شعله ور شدن یهو خودمو نگاه کردم دیدم لباسام اتیش گرفته از شلوارم شعله اتیش میاد بالا همه ترسیده بودن اومدن داشتن اتیشو خاموش میکردن از من یادشون رفته بود بعد اومدن منو خاموش کنن اما من حتی ی سوختگی سطحیم نداشتم