انقدر حالم بده که تا الان بیدارم ولی اون گرفته خوابیده
همه بدنم از استرس و ناراحتی درد میکنه و ریخته بیرون
سه ماهه رابطمون سرد شده همش دعوا و اعصاب خوردی
حس میکنم دوست داشتن و علاقش به نسبت قبلا کم شده دیگه دوسم نداره با توجه به رفتارش حس میکنم سرهمین همش دعوامون میشه
خیلی سعی کرذیم درستش کنیم مسافرت،اینور اونور ولی باز دعوا کردیم خیلی بی محبت شده نسبت بهم هروز صبح سلام صبح بخیر عزیزدلمو و عشقم و اینا میداد ولی وقتی میدیدمش از نزدیک حس میکردم میلی بهم نداره رابطه سه سالمون به راحتی تموم شد البته اکانت تل و اینستاگرامش دستمه قلب بیوشم پاک نکرده خیانتی نبوده تا جایی که میدونم مسافرتم همش گوشیش دستم بوذه
امشب بعد ۵روز بیخبری مطلق(قهر بوذیم)زنگش زدم قرار گزاشتیم گفتم تمومش کنیم اینجوری فایدع نداره قبول کرد😔😔بدون هیچ عذری یا اصراری
منم انقدر گریههههه کردم اون اصلا اشکش در نمیومذ انقدر حالم بد شد میگفت به صلاحه جفتمونه برگردیم بهم همینه دوباره پیرمیشیم کنار هم
چیکارکنم توروخدا کمکم کنین
میگه نمیدونم چمه حالم خوب نیس کلا