رفیقم با یکی دوست شد پسره بهش بی محلی میکرد من هی مسخره کردم پسره آخرش بعد یکسال دوستی اومد باهاش ازدواج کرد
اونوقت من یکیو پنج سال باهاش بودم
آخرش بهم گفت مطمئن نیستم از ازدواج باهات
و من ازش جدا شدم حتی نگفت نرو
خیلی حالم بده همش حس میکنم برای اینه که دیگران رو مسخره میکردم همش کلاس میزاشتم دوس پسرم عاشقمه