هرچی داشتیم فروختیم زمین ماشین طلا که یه زمین یه جای خوب بخریم بسازیم بعداز کلی دنبال زمین گشتن یه زمین پیدا کردیم قیمت و همه چیزش مناسب و خوب بود بعد شوهرم اومد گفت زمین اگه به اسم خودم بخرم یا تو وامی که قراره بهمون بدن از طرف اداره دیگه نمیدن نظرت چیه زمین به اسم یه آدم قابل اعتماد هردومون بخریم وام که دادن دوباره به اسم خودم میزنم گفتم خوب کی؟ گفت خواهرم هم بهش اعتماد دارم هم نماز میخونه هم مقید حلال و حرام پایبنده فلان واقعن هم همین طوره خواهر شوهرم مجرده والا ته دلم یه جوری ناراضی بودم ولی به رو نیاوردم گفتم حالا حرفی بزنم میگه میخوای زمینی که این همه دنبالش بودم نزاری بخرم والا مخالفت نکردم گفتم باشه دیروز رفتیم با خواهر شوهرم ماشینی که به اسم من بود واسه تولد فرزند درآورده بودیم به اسم خریدار زدم طلاهامم فروختم زمینم به اسم خواهرشوهرم زدیم وکالتی که بعدش کاراش جورشه سند بزنیم من اصلن حس خوبی ندارم تا وقتی به اسم شوهرم نخوره شبا راحت نمیخوابم
توکل به خدا بد به دلت راه نده
ادم که حق برادر خودش نمیخوره که
مبارکتون باشه
انشالله که خیره بد به دلت راه نده
عمه من سالها پیش زمین بابامو برد، که الان دویست میلیارد قیمتشه، هر چقدر هم پیگیر شدیم راه نداشت
یه قولنامه با خواهر شوهرتون بنویسید که زمین رو بزنه به اسم شما و بقیه هم زیرش رو امضا کنن حتما این کارو کنید
چرا اول زمین پیدا نکردید بعد بفروشید
حرفم بیشتر جنبه درد دل داشت، شما بد به دلت راه نده.
اما به نظرم یه محکم کاری بکنید، یه وکالتی چیزی ازش بگیرید
یه زمین یه جای دیگه داشتیم به درد نمی‌خورد مشتری نداشت بعد مدت ها یه نفر رفته بود چون قولنامه ای بود اشتباهی به جا زمین خودش که کنار زمین ما بود ساخته بودش نیمه کاره دیگه شوهرم متوجه شد رفت پیشش قولنامه رو نشون داد گفت مال منه به چه حقی ساختی اونم گفته بود حتمن اشتباه شده فلان بعد کلی ماجرا اونی که زمین مارو ساخته بود ازمون زمین خرید به قیمت مناسب خرید شوهرم گفت خوب الان که این به فروش رفته بهتره پولش تو حساب نمونه هر چی داریم بفروشیم یه زمین جای خوب بخریم بسازیم رفت دنبال زمین و بقیه ماجرا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
