دیروز دخترمو گذاشتم خونه مادرم به شوهرم زنگ زدم بیا حرف بزنیم حالم خوب نیست اول گفت کار دارم ولی وقتی شنید با بغض گفتم باشه زود گفت کجایی الان میام
اومد دنبالم تو ماشین کلی گریه کردم گفتم بیا جدا بشیم من تو این زندگی اذیتم تو همایت عاطفی و مالی نمیکنی منو خستم
گفت این حرفا رو نزن پس بچمون چی گفتم بچه هم مال خودت من میخوام برم خستم از دستت