من 8ماه با یه اقایی نامزد شدم خونه گرفتیم لوازم و چیدیم دیگه نزدیک مراسم عقدمون هستیم ،خطبه خوندیم من کلی برای خرید لوازم زحمت کشیدم و اونم همش مخالفت میکرد نکن و ...
امشب داشتیم صحبت میکردیم که گفت من دیگه برنامه هامو چیدم امروزم با دوستم صحبت کردم رفتم با کسی هم که از مرز ردم کنه صحبت کردم میخوام برم از ایران
خدالعنتش کنه بیناموسو
اووو
انگار من نقشی تو زندگیش ندارم اومده خواستگاری 8ماه خطبه خوندیم من هر روز برم براش بشورم و بپزم و خونه داری کنم منم کار میکنم بعد بگه میرم
البته گفت توام بیا بریم ولی میدونه من خواهرم و چند ساله از دست دادم و مامان و بابام تنهان
غلط کرد وقتی میخواست بره تورو پابند خودش کرد
خب چرا زودتر نگفته به شما؟
چه عجیب
مگه ایشون برای خونه هزینه نکرده تکلیف اون چی میشه
یعنی چی
عقد نمی کنید؟
واااااای بگوووو دروغ میگییی
تو فکرش رفتن بود؟
تو میدونسی؟
الان باید بگی
انگار خوابوندت تو آب نمک اگه خارج جور نشد تو باشی حداقل
چه چرت میگه
چطوری بری قاچاقی؟😐😐
اصلا ببین خودش میتونه رد شه
خداروشکر عقد نکردین
دست از پا دراز تر برگشت دوباره نری سمتش
