۱۸ سالمونه هردو ،خیلی رفیق نزدیک و صمیمیم ، همیشه باهم میریم بیرون ، عمه مون از شهرستان اومده بود شهر ما
پاشده دخترعمه هامونو برده گردش به منم نگفته
خیلی صمیمی هستیم
ناراحت شدم 🙁 بهش بگم؟
شاید یه خلوت سه نفره بین اونا بوده
چه ربطی به عمو داشت
بگو
اون همه صمیمیت معنی نداره بهت نگه اگه هم نگفتی دیگه حدو مرز قائل شو
به درک نه نگو. با یکی تو همین شرایط بودیم بفهمه ناراحت شدم بیشتر خودش چس میکنه فک میکنه کیه
نه ناراحتی نداره
حق نداره به جز شما با کسی بره بیرون واقعا چه فکرایی میکنید
نه ولی جات بودم دیگه باهاش نمیرفتم بیرون
اینکه چچیزی نیس
تازه دختر عموم ۲ سال از من بزرگ تره مثل رفیق بودیم
دیدم منو از همه جا بلاکم کرده عفریته خانوم منم مثل خودش بلاکش کردم بهش پیام ندادم بگم مشکلت چیه
تجربه میگه هیچ وقت گله نکن چون نقطه ضعف میاد دستشون به رو خودت نیار ولی ی مدت مثل همین رفتار نکن بذار خودش فکر کنه کجای کارش بد بوده
هیچی نگین
صمیمیت نباید باعث بشه انتظار و توقع داشته باشید
شاید دختر عمه ها مایل نبودن شما همراه شون باشد
( شاید )
الان رفتار درست بی تفاوت بودن هست
درسته صمیمیت دارید اما نباید که باعث بشه از هم دیگه توقع و انتظاراتی داشته باشید یا اینکه هرکجا رفتید همراه هم باشید
شما درس تون خیلی خوبه ؟
من این تجربه رو داشتم که به خاطر درسم دختر عمه و عمو هام توی دوران مدرسه و دانشجویی باهام سرد شدن
و البته دوستیم الان و این رفتار های زود گذر و هیجانی برای نوجوانی بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز